نگاه من

نگاه من
آخرین نظرات

۱۴ مطلب در تیر ۱۳۹۵ ثبت شده است

۲۴تیر
5...
4...
3...
2...
1...
ساعت 7:30 صبح روز24/تیر/1395
کنکور شروع شد:D
دعا کنید وقت کم نیارم خخخخ
:-)
.
.
.
.
.
من دیگه الان دارم کنکور میدم/^.^\
             

میم ....
۱۴تیر

دنبال فراموشی میرم

گذشته رو همیشه زنده میدیدم،اونقدر که حال و اینده تبدیل به خیال رنگ پریده شدن.کتاب تاریخ دستم بود بر خلاف تصور همه من از تاریخ متنفرم ازارم میداد.تصورشون برای این بود که من تنها احمقی بودم تو کلاس که درس تاریخ رو حفظ میکردم.گفته بودم بدم میاد از گذشته چیزی بفهمم.ولی همیشه قسمت این بود تلخ ترین چیزا رو بدونم.نمیدونم، همیشه تلخ ترین چیزا تو حافظه ی من حک میشن.ناراحتیم از اینه اگر چیز ازاردهنده ای رو ببینم سال ها طول میکشه تا جزئیاتشو فراموش کنم همه حافظمو نعمت میدونن ولی ازش متنفرم...این نعمت بهم تپش قلب و لرزش دست و پا داد!

دردم اینه که نمیدونم کی قراره این ورودی جدید و به فراموشی بسپارم!


میم ....
۱۰تیر
باد ها تو را درود گویند...
موج ها تو را سلام دهند...
شاخه های زیتون برای تو خم میشوند...
سرزمین زمرد...
سرزمینی که فرشته ی پاک حریم ملکوت سرود صلح وشادی را در گوش مرد چوپان و مرد نجار زمزمه کرد...
سرزمینی که فرمانروایان مقدس بر ان حکم رانی کردند و جلوه ای از حکومت موعود را به جهانیان نشان دادند...
سرزمینی که نور ایلیا شب های ان را روشن میکند...
قلب شکسنه ی دین حق...
سال هایت در انتظار درمان این زخم ، زخم خوردیم...
انتظارش تلخ ترین لحظه هاست...
زنجیر میخواییم...
تا کی پادزهر برایت میرسد...
بگو از روزهای تارت...
بگو از شب هایی که نور ستاره ها راهنمای مظلومان این سرزمین است...
از شب هایی که شمع های کوچک کودکانت چشمک میزنند...
بگو از شاخه های زیتون سوخته در اتش جنگ...
از زنجیر ها و سنگ مردار ها...
از اسارت ها و تبعید در بیابان ها...
از ننگ صبر و صلح و سکوت بد تر از مرگ...
اما این یوغ ها سال هاست برگردن ماست...
این زخم ها سال هاست در سینه ی ماست...


پس کی میرسد درمان؟!


پ ن:#القدس_لنا
میم ....
۰۶تیر

فکر میکردم فقط پسر های دنیای مجازی تنبل و بی عرضن ولی یادم افتاد که پسرای دنیای مجازی توی دنیای واقعی هم حضور دارن!

میگه:تو یه بچه ننه ای که سختی نکشیدی واسه همین میگی سربازی خوبه! چرا فقط زن ها حمایت میکنن؟

میگم:نمیخوام برات دلیل منطقی بتراشم.تنها دلیل حمایتم اینه که از دیدن زجر کشیدن جنس مخالفم لذت ببرم! همون طور که موقع بدبختی های ما شما بلبل زبونی میکنید و به به چه چه می کنید منم دوست دارم عذاب شما رو ببینم.این قانون طبیعته

میگه:یادت باشه که پدر و برادر داری

میگم:تو هم یادت باشه که مادر و خواهر داری! ولی این بحث بی نتیجس خدا رابطه دو جنسشو جوری خلق کردی هرچی بگی اخرش دهنت اسفالته....

به هر حال از سربازیت لذت ببر:)

میگه:امیدوارم موقع سربازی رفتن پسر خودتم همینا رو بگی.

میگم:تو نبودی که میخواستی بری مدافع حرم شی؟

میگه:چه ربطی داره!

میگم:بله مدافع حرم شدن خوبه چون حسابی خفن میشی ولی واسه دفاع از وطن باید کچل شی و نمیتونی خفن ظاهر شی!


اخر این نبرد بشریت رو سر به نیست میکنه:) که زیادم مهم نیست:|

تا بگه منم میگم!

میم ....