نگاه من

نگاه من
آخرین نظرات

۸ مطلب در مرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

۲۹مرداد

سلام:)فردا با دانشگاه امام صادق(ع) مصاحبه دارم.اصلا حالم خوب نیست:(امروز اومدیم تهران بعد دانشگاه و پیدا کردیم.چقدرم راه دور بود...

خیلی واسم دعا کنید اصلا امادگی مصاحبه ندارم:`(

میم ....
۲۳مرداد
انتخاب رشته کار خیلی سختیه و از اون سخت تر هم انتخاب محل تحصیلت واقعا ادم وضع ناراحت کننده ای پیدا میکنه اون ضرب المثل مسخره درباره من صدق میکنه که میگه اگه بگم دلم میسوزه اگه نگم پل میمونه اون ور اب:/
مامانم بهم میگه هرجا دوست داری برو ولی زیادم دور نرو مثلا مشهد که دو روز راهه ! 
چه خوبه یه فسقل کشور بیشتر نداریم اگر کشورمون اندازه روسیه بود پدر مادرا ایرانی واسه دانشگاه و سربازی بچه هاشون چیکار میخواستن بکنن!
درباره من و مامانم یه جمله ملروف دیگه دوری و دوستی هم صدق میکنه:(دوست دارم برم استخاره بزنم ولی اگر بد بشه جدا قلبم میشکنه:'(همش فکر میکنم اگر برم و تنها بشن اتفاق بدی برام میوفته!
امروز رفته بودیم پیش مشاوره.همه به اینده شغلی من فکر میکنن و میگن برو سراغ مدیریت و حقوق ولی مشاور بر اساس عرفیات و روحیه من تو فکر این بود دچار فرسودگی نشم! گفت میخوای به مردم کمک کنی؟میتونی بدترین چیزا رو بشنوی ولی تو روی بچه هات بخندی و...
...
عصر رفتم کتابخونه ببینم کتابی هست که تو زمینه انتخاب رشته بهم کمک کنه.برق کتاب خونه مشکل داشت هیچ کولری و روشن نکرده بودن واسه همین کتابخونه خالی بود فقط دوتا مسئولش اونجا بودن با یه پسر جوون که داشت سریع یادداشت برداری میکرد از رو کتابا..
مسئول گفت رتبه و اینا چطور شده؟ بهش که گفتم گفت حقوق بزن پول توشه!نه اینکه مثل ما یه رشته ای بخونی که تو همچین جایی با پول کم کار کنی! بهش گفتم محیط اروم کتابخونه بهترین جا واسه منه نسبت به محیط خشن دادگاه:-)
من که هیچ دختری و از حقوق خوندن منل نمیکنم ولی خودم ویژگی های شخصیتیه یه وکیل و ندارم! موکلای من  بدبخت ترین موکلای دنیان:|
از اینکه مسئول کتابخونه ناراحت بود دلم سوخت.اگه تو کشوری بودیم که سرانه مطالعش بیشتر از روزی 15 دقیقه بود!! احتمالا مسئول کتابخونه وقت سر خاروندن هم نداشت:-/
این روزا روزای سختیه:(مخصوصا قسمت عذاب وجدانش:(
.
.
.
واسه من دعا کنید
.
.
.
پ ن:به کتابخونه کتابای جدید اهدا شده بود😁میخواستم برم بخرمشون😂
دختران افتاب
پنجشنبه فیروزه ای
راز قطعنامهo.O
میم ....
۲۰مرداد

سلام:-) دیشب نتایج کنکور اومدن

در حد خودم بود رتبم:"))

رتبم شد 1229|-B (استیکر صورت شطرنجی)

هم خوشحالم هم ناراحت.خوشحال واسه اینکه با این رتبه میتونم تو بعضی جاهای درست حسابی حساب باز کنم .ناراحت از اینکه چرا ماه های اخر درس و تعطیل کردم و روزگار و با علافی سپری کردم:-(

تازه دوستم با یکم سهمیه رتبش سه رقمی شده صبح بهم زنگ زد درباره کارنامه سوال کنه و الان بی نهایت بهش حسادت میکنم:-|من که درصدام دو برابرش بود:-|(خود شیفتگی:\)

به هر حال این شد دیگه...

از امروز باید با تعارض گرایش اجتناب دست و پنجه نرم کنم و شایدم استخاره زدم...

چه کاری درسته...رفتن تو مکان دلخواه و ترک کردن والدین یا موندن اینجا!

دوستم میگه تو دور باشی و تو تعطیلات بیای حسابی براشون سنگ تموم بذاری بهنر از اینه که پیششون باشی و هر روز غرغر کنی:-(

خلاصه دلشوره دارم:-(دوست دارم گریه کنم:"(..

برام دعا کنید

۱۴مرداد
سلام:)میلاد حضرت فاطمه ی معصومه(س) و روز دختر رو به شما تبریک میگم . ان شالله حضرت معصومه(س) گره از مشکلات دختران جوان باز کنند.
میخواستم یه پست خفن بنویسم به مناسبت این روز ولی وقتی دیروز رفتم یکی از وبلاگایی رو که دنبال میکنم چک کردم کلا انرژیم از بین رفت.البته از همون اولشم انرژی در کار نبود ولی جدیدا بر خلاف تمایل باطنیم تصمیم گرفتم یه مقدار ظاهر سازی کنم مثلا روز دختر رو که هیچ اهمیتی برام نداره(مثل روز زن و روز مرد)وانمود کنم که خیلی خوشحالم و به خودم جایزه بدم!واسه همین رفتم و یه گل سر واسه خودم خریدم:-|یا این که تصمیم گرفتم بر خلاف میل باطنیم تو مهمونی امشب متفاوت حضور پیدا کنم شاید دوستام که دعوتم کردن راضی بشن!اخه میدونید که جدیدا زیاد تکرار میشه دختر خوب اینه که دختر خوب اونه که و... متاسفانه ویروس حرفای مجازی به دوستای منم سرایت کرده تا این که امروز ظهر یکیشون پیام دید امشب چی میخوای بپوشی،منظورش این بود که چه چیزی جز مانتو شلوار میپوشی و حق نداری مثل گذشته باشی!نمیدونم انگیزشون چیه!حتما مثل اهالی فضای مجازی نگرانن دختر بودنشون به باد فراموشی بره:-/نمیدونم چه کسی روز دختر رو انتخاب کرده فکر کنم کار امام خمینی بوده.به هر حال ازار جنس مونث همیشه رواج داشته و روز دختر هم بیشتر میشه من که ترجیح میدم اصلا همچین روزی در کار نباشه تا این که باشه و مجبور باشم یه بیست و چهار ساعت مسخره بازی تحمل کنم . حضرت معصومه هم نیازی به جشن گرفتن ما ندارن!
ادرس وبلاگمو به یه نفر داده بودم تو خصوصی واسم نوشت خیلی علافی بابا این دری وریا چین مینویسی واسش پیام دادم چیو میگی ؟ منظورش موضوع زن بود.بعد باهم کمی حرف زدیم گفت میشه بگی کی خوشحال میشی و خیالت راحت میشه؟بهش گفتم هیچوقت!گفت چرا؟توضیح دادم، ایا اون فکر میکرد من زندگی مشقت باری دارم نخیر من راحتم ولی مادامی که گذشته بشر رو بدونم و از حالشم اگاه باشم و بدونم چقدر به زن ها ظلم شده هیچ چیز من و عمیقا خوشحال نمیکنه!مگر اینکه انتقام همه ی مستضعفین گرفته بشه....بعضیا اسم این حرفا رو میذارن سیاه نمایی در حالی که راسته . مستضعف هم اون زنیه که هزاران سال پیش شوهرش باهاش مثل حیوانات اهلی رفتار میکرد هم اون زنی هست که تو قلب امریکا بدور از نور هدایت داره زندگی حیوانیشو میگذرونه.
دخترای سرزمین اشغالی و یمن و ... شاید رویاشون این باشه با پدر و برادرشون زندگی کنن بدور از جنگ . دخترای عرب شاید رویاشون حق رای داشتن باشه دخترای امریکایی رویاشون ازدواج و بچه ای که بدونن پدرش کیه  به هر حال رویا ها زیاد هستن...
منم رویام اینه یه که انرژیم به همچین خبری نابود نشه(دختر یازده ساله کرمانی به خاطر فرار از ازدواج با پسر بیست و پنج ساله معلول جسمی و ذهنی خودش را حلق اویز کرد).این و برای بقیه تعریف کردم یه نفر گفت خسر الدنیا و الاخرت.خندیدم...اخه کسی که تو همچین خانواده بیشعوری زندگی کرده چه میدونه حلال و حرام خدا چیه!بله من واسه دخترای دنیا ارزو های زیادی میکنم ارزو هایی که با عروسک و گل شکلات و لباسای چین چین بر اورده نمیشن.شاید اگر کسی دائما به دیگران فکر کنه ناراحت باشه ولی من خدا رو شاکرم که این ناراحتیو در وجودم قرار داد.این ارزو ها فقط با پس گرفتن شرافت و کرامت انسانی بر اورده میشه... ارزوی های من وقتی بر اورده میشن که دختر ها جامه ی انسانیت بپوشن نه جامه ی مونث بودن ... به هر حال وقتی همه ی تلاش بنی ادم معطوف به رفع شهوت حیوانیشون میشه و هنوز بعد از هزاران سال از پایین اومدن پدر ادم و مادر حوا روی زمین هنوز به زن فقط نگاه جنسی میشه.نتیجه همینه دیگه اون دختر یازده ساله یه ابزار کوچیک رو به رشد بوده که پدر و مادر اون پسر خواستن اونو واسه پسرشون بخرن...
پ ن: در بهشت همه چیز زیبا بود پدر ادم من واقعا ادم بود،خدا مادر حوا رو خلق کرد پدر ادم گفت اون کیه که وقتی میبینمش ارامش میگیریم میخوام پیشش باشم... اونا خواستن باهم ازدواج کنن... و بعد از همه ی این ها بود که خدا شهوت رو خلق کرد!
۰۹مرداد

.

تلفن را برداشتم صدای حاج احمد اقا بودایشان گفتند:"امام نامه ای برای گورباچف نوشته اند و دو نفر را برای ابلاغ این پیام انتخاب کرده اند اقای جوادی املی و شما"

سئوال ها و اما و اگر های زیادی در ذهنم به وجود امد ایا این نامه را واقعا امام نوشته اند؟چرا برای گورباچفنامه نوشته اند!مگر اتفاقی قرار است بیفتد.تصمیم گرفتم از اقای طباطبایی که یکی از نزدیکان امام بود سئوال کنم وقتی ایشان گفتند نامه را خود امام نوشته اند خیالم راحت شد...

سه یا پنج روز بعد حاج احمد اقا دوباره تماس گرفتند و گفتند چه روزی در فرودگاه حاضر شوم و گفتند اگر تا کنون وصیت نامه ای ننوشته ام نسبت به نوشتن وصیت نامه اقدام کنم.

استقبال در مسکو:

وقتی به فرودگاه رسیدم برخی کارکنان سفارت ایران در مسکو و همچنین اقای لاریجانی نیز برای رفتن به این سفر به ما ملحق شدند در طول پرواز هیجان و اضطراب داشتم وقتی به مسکو رسیدیم هیئتی شامله وزیر امور خارجه و مشاور مخصوص گورباچف و امام جماعت مسجد بزرگ مسکو و تعدادی از دیپلمات های ساکن مسکو به استقبال ما امدند.متوجه شدم همه ی ان ها به من نگاه میکنند.امام جماعت مسجد بزرگ مسکو همراه با دست گل پیش امد و گفت اینجا مرسوم است دسته گل را به رئیس هیئت هدیه کنیم اما ما میخواهیم این دسته گل را به این خانم که با این پوشش در برابر ما ظاهر شده اند و مارا شگفت زده کرده اند تقدیم کنیم.

از قبل مقامات ایرانی هماهنگ کرده بودند که مقامات شوروی دستشان را برای دست دادن با من دراز نکنند.

حضور مشاور مخصوص گورباچف معنای خاصی داشت چون او فقط به استقبال پادشاهان و رئسای جمهور کشور ها میرفت اما به خاطر قدر و منزلت امام او شخصا به استقبال ما امده بود.

حضور یک زن با این شکل و شمایل تعجب جراید را بر انگیخت یکی از روزنامه های صهیونیستی نوشته بود امام یک زن نظامی که فرمانده ی سپاه یکی از استان هاست را به همراه هیئت اعزام کرده است. در حالی که من در ان زمان دیگر فرمانده سپاه نبودم.

در طول مسیر از پنجره ی اتومبیل خیابان های مسکو را نظاره میکردم چند زن مسن را دیدم که برف پارو میکنند و مرد ها برف های پاره شده را تا کامیون حمل میکنند.از مترجم و دیپلمات ها پرسیدم ایا در این کشور بازنشستگی وجود ندارد.ان ها گفتند این شغل دومشان است و اگر بعد از بازنشستگی در خواست شغل دوم نکنند از گرسنگی میمیرند!این در حالی بود که این کشور ثروت خود را صرف مسابقات تسلیحاتی و جاسوسی و دخالت در امور کشورهایدیگر میکرد و رقیب امریکا بود!

ان شب با ترفندی موفق شدیم شام را در سفارت بخوریم . دیدن کارکنان سفارت ایران در قلب امپراطوریشرق خالی از لطف نبود من با خانم های انجا اشنا شدم و ان ها در شرایط دشواری زندگی میکردند و اصلا از سفارت بیرون نمیرفتند

ان شب یکی از سخت ترین شب های عمرم بود.پیام امام را از ایت الله جوادی املی گرفتم و مطالعه کردم همچنین نکات ان را یاد داشت کردم و سمت و سوی قبله را از ایشان پرسیدم.

صبح برای صرف صبحانه به سالن رفتیم خوراکی های متنوعی روی میز بود اما ما فقط از تخم مرغ اب پز استفاده کردیم ایت الله جوادی املی حتی از خوردن ان هم اجتناب کرد.

پس از صبحانه وسایل خود را جمع کردیم و به همراه دیپلمات ها به کاخ کرملین رفتیم .قرار بود بلافاصله پس از ابلاغ پیام به فرودگاه برویم ما اجازه ی سیاحت در شوروی را نداشتیم.

دیپلمات های همراه از یاداوری برخی نکات درباره ی تشریفات کاخ و..غافل شده بودند.

از ورود دیپلمات ها به ساختمانی که مخصوص گورباچف بود جلوگیری شد و در جلوی اتاق او نیز از ورود سفیر جلو گیری شد و گفتند ما فقط اجازه ی داخل کردن سه فرستاده ی ایت الله خمینی را داریم.

وارد اتاق گورباچق شدیم و من در ان جا با رئیس اتحاد جماهیر شوروی ملاقات کردم.اتاق اون تقریبا 20 متر بود پرده های ساده ای داشت و یک موکت بی نقش و نگار یک میز 12متری در ان بود که شش صندلی به دور ان چیده شده بود.تعداد کمی عکاس و خبرنگار در اتاق بود و مترجم و مشاور مخصوص گورباچف.

گورباچف با یک یک اقایان دست داد اما وقتی دستش را به سمت من دراز کرد بلافاصله دستم را به زیر چادر کشیدم این کار برای او گران امد گویا نوهی بی ادبی دیپلملتیک به حساب میامد او با لبخند و جمله ای که معنیش را نفهمیدم جواب داد اما معلوم بود ناراحت شده.

بعد از احوال پرسی ها اقای جوادی املی نامه ی امام را قرائت کرد و اقای لاریجانی ان را به انگلیسی برگرداند و مترجم نیز ان را به روسی ترجمه کرد.گورباچف خود انگلیسی میدانست اما برای این که تک تک جزئیات نامه را متوجه شود به روسی ان احتیاج داشت. در طول خواندن نامه به چهره ی گورباچف خیره بودم.در برخی مقاطع چهره ی او تغییر کرد و نکاتی را یادداشت کرد.

پس از خواندن نامه گفت که ما سئوالاتی داریم.سپس از ایت الله جوادی املی پرسید:ایت الله خمینی گفته اند که ما خود را در سرنوشت مسلمانان جهان شریک میدانیم این یعنی دخالت در امور داخلی سایر کشور ها."

ایت الله جوادی املی با لبخندی توضیح داد که قضیه اب و خاک نیست خاک شوروی همه اش مال شما ما خود را در هویت مسلمانی که در هر گوشه از جهان گرفتار ستم شده شریک میدانیم.

سپس مشاور مخصوص گورباچف که تا کنون ساکت بود گفت:" این که ایت الله خمینی دانشمندان ما را توصیه میکند به قم بروند و ان جا اگاه شوند توهین به ملت ما و اقای گورباچف است."

ایت الله جوادی املی با توضیح داد امام به شما توهین نکرده بلکه شما را تشویق به بحث فلسفی نموده است

زمان خداحافظی فرا رسید گرباچف دوباره شروع به دست دادن کرد این بار که دستش را به سمت من دراز کرد فرصتی نبود تا از حاج اقا بپرسم چکار کنم.همه به من نگاه میکردند دیدم اگر توی ذوق رهبر شوروی بزنم خیلی بد میشود چادر را روی دستم کشیدم و به او دست دادم.گورباچف گفت برای دست دادن دستم را دراز نکردم خواستم به مادر انقلاب بگویم ما همسایه های خوبی هستیم و دست بی اسلحه ی خود را به سمت شما دراز میکنیم شما هم  مردانتان را تشویق کنید دست بی اسلحه ی خود را به سمت ما دراز کنند...

ایت الله جوادی املی گفت:"ما هم خواستار صلح و ارامشیم"

پس از رسیدن به تهران به دیدار امام رفتیم ایشان از ماموریت راضی بودند.گورباچف نیز دو ماه بعد وزیر امور خارجه اش ادواردشوارد نادزه را برای پاسخگویی به امام فرستاد من ان جا نبودم اما برادران گفتند او سخت تحت تاثیر ساده زیستی امام قرار گرفته است


مدت ها علت انتخابم توسط امام برایم جای سئوال بود.زیرا من در ان سفر کار خاصی انجام ندادم...

ولی بعد فهمیدم امام یک زن را به قلب امپراطوری شرق وو لانه ی کمونیسم فرستاده تا جایگاه زن در اسلام را شان دهد و بگوید زن هم باید میدان دار باشد نه این که از او استفاده ی ابزاری شود...

به یاد دارم سخنان ایت الله جوادی املی را که با اشاره به ان سفر میگفت:زنان ما اینگونه هستند که در مقابل یک ابر قدرت اینطور ظاهر میشوند و با جرئت در ابتدا دست او را عقب میزنند و بعد وی را به زانو در می اورند برای ان که بگوید دست بدونه صلاح خود را به سوی مردان شما دراز میکنیم...

منبع:خاطرات سرکار خانم مرضیه حدیدچی دباغ


میم ....
۰۶مرداد

مرحوم  علامه طباطبایی- رضوان الله علیه  مطلبی را در تفسیر شریف  المیزان دارد که می فرماید: هنوز رسوبات جاهلیت در جامعه رواج دارد، یعنی جامعه، جامعه اسلامی است اما فکر، جاهلیت است.

در جامعه کنونی این چنین است که اگر مردی آلوده شد بستگان مرد احساس ننگ نمی کنند ولی اگر زنی آلوده شد اعضای خانواده احساس ننگ می کنند و چه بسا اقدام به قتل او نمایند- چنانچه در روزنامه و مجلات به امثال این اتفاقات برمی خوریم- آیا این فکر، غیر از فکر جاهلیت است؟ آیا این غیرت، غیرت جاهلیت است یا غیرت دینی ؟


 البته مسلمان باید احساس ننگ بکند اما مشترک، نه متفاوت، باید به طور یکسان غیور باشد. بی غیرتی مطابق فرهنگ منحط غرب است، تبعیض در غیرت هم، همان فرهنگ منحط جاهلی است آنچه که مطابق با فرهنگ اسلام است تعادل در غیرت است.

متأسفانه ما، اسلامی سخن می گوییم اما جاهلی می اندیشیم و اندیشه جاهلی خود را به حساب اسلام ناب می گذاریم، بی غیرتی را درباره مردها، از فرهنگ غرب و غیرت داشتن در مورد زنها را از فرهنگ جاهلیت اخذ می کنیم و این دو را با هم جمع کرده و به حساب اسلام ناب می گذاریم و بعد گمان می کنیم که اسلام بین زن و مرد فرق قائل شده است. این که در بیانات حضرت امیر (ع) آمده است که: «و لبس الاسلام لبس الفر و مقلوبا؛ اسلام به صورت یک پوستین وارونه، پوشیده شد تا شناخته نشود» (خطبه 107)


- و خدا روح مطهر حضرت امام را مهمان قران  و عترت کند که بسیاری از این پرده ها را کنار زد و اسلام ناب را روشن نمود-، در بسیاری از موارد برخی مسائل را از بیگانه های غرب و برخی را از رسوبات جاهلیت گرفته ایم و این معجون را به صورت اسلام درآورده و گفتیم که این، نظر اسلام است در حالتی که وقتی به قرآن مراجعه می کنیم می بینیم قرآن می فرماید:


«الزانیه و الزانی فاجلد و اکل واحد منها مائه جلده و لاتأخذکم بهما رأفة فی دین الله؛ زن و مرد زناکار را هر یک صد تازیانه بزنید و در اجرای حکم خدا نسبت به آنان شما را رأفت قرار نگیرد»نور/ 2) می فرماید نه درباره مرد آلوده مسامحه کنید و نه درباره زن. در مورد سرقت نیز قرآن می فرماید: «السارق و السارقه فاقطعوا أیدیهما جزاء بما کسبا نکالا من الله؛ دستان مرد و زن دزد را ببرید به سزای آنچه کرده اند به عنوان کیفری از جانب خدا»)مائده/ 38)


این که در مورد سرقت ممکن است از زن بگذریم ولی از مرد نمی گذریم و در مسأله آلوده دامن شدن، به عکس عمل می کنیم، هردو، تبعیض و ناشی از افکار و اندیشه های جاهلانه است. این التقاط و رسوب جاهلی، با آن میراث فرهنگ غلط و منحط بیگانه یک مجموعه ای به صورت اسلام در آورده است که اگر کسی با این دید و اعتقاد به سراغ اسلام شناسی برود خیال می کند اسلام بین زن و مرد فرق گذاشته است و اگر هم بخواهد امتیاز آنها را جستجو کند یا در ارث جستجو می کند، یا در دیه تحقیق می کند. مقام زن را باید در انسان شناسی جستجو کرد، نه در دیه وارث. عظمتی را که دین برای زن قائل است همان عظمتی است که برای انسان قائل شده است.


منبع: کتاب زن در اینه جمال و جلال


پ ن:گاهی مطلب کپی پیستی لازم است برای وبلاگ:)

میم ....
۰۲مرداد

تلوزیون جمهوری اسلامی یه عادتی داره فیلمای طنز و سالی چند بار پخش میکنه ولی نمیدونم چرا فیلم وعده های مرزیدنت روحانی و دوباره پخش نمیکنه بشینم به خودمون بخندیم و چطور یه نفر موفق به تحمیر(خر کردن) ملت حماسه ساز ایران شد:|

در افسانه های کهن اومده یه روز یه مرد گفت اگر رئیس جمهور بشم مشکلات و صد روزه حل میکنم ولی الان روز ها گذشته و اون مرد با امروز و فرداش داره دوران ریاست خودشو میگذرونه:^|

گفته میشه ادن مرد تونست یک تکه کاغذ از اجانب بگیره که حتی جاری شدن اب هم در ید اون تکه کاغذ بود:|اون کاغذ چیزی نبود جز برجام که از شدت تابشش این روزا مردم دارن کور میشن:\

و ما همچنان دلواپس کور شدن مردمان این مرز پر گهریم:》

...............................................

میگن مرد گریه نمیکنه:/اما اون تیکه کاغذ پارسال اشک مرد ترین مردان بهارستان و در اورد!

قرار بود لبخند به لب مردم بشینه!

اما اقای پرزیدنت ، بعد از سه سال ایا تونستی لبخندی برای مردم به ارمغان بیاری.شما رئیس جمهور ما هستید یا دشمن قسم خورده ی ما؟ چرا باید مردم هر روز از دست اندازی نزدیکان شما به بیت المال مسلمین بشنون؟بذارید به عنوان یکی از اقلیت چهار ملیونی بی سواد بی شناسنامه که در جهنم روزگار به سر میبره باید بهتون بگم گاهی نگاهی به راهی که رفتید بندازید .بازی با ابروی مسلمین، عصیان های پنهانتون در برابر ولی امر مسلمین، ضربه های سخت به اقتصاد کشور ، اقای روحانی دوست دارید با اینا به دیار باقی سفر کنید؟ ماه ها میگذره و پرونده ی دولت شماهم بسته میشه اما به قول یه نفر هیچ جای دنیا سیاستمدارا بعد از رفتنشون این قدر خار و خفیف نمیشن.امیدوارم دیگه به فکر دنیای کسایی که بهتون رای دادن و با این بی بصیرتی همچین مصیبتی رو به ملتکردن نباشید.بهتره دیگه تو فکر اون دنیای خودتون باشید

شما قبح رابطه با شیطان بزرگ رو شکستید...

یادتونه چطور حامیانتون از گریه های دلواپسان توی مجلس خوشحال شدن؟ اما الان یه ملت باید از دست شما گریه کنن...

کسایی که تا دیروز حامی اون تکه کاغذ بودن الان از دلواپسان هم انقلابی تر شدن

اما باید بگم که همیشه برای توبه ی سیاستمداران وقت نیست...بلافاصله هم توبه قبول نمیشه شاید گندی که زدید فقط 20 دقیقه طول کشید اما توبه تون رو شاید بعد از 15 سال بپذیریم

خنده هایی که موقع دلواپسی دلواپسلن این کشور کردید ارامشی که اون موقع داشتید حرامتان...


میم ....
۰۲مرداد

باید درباره یه پدیده رایج حرف بزنم(اهم اهم (صدای سرفه  خخخ)).اونم شرح حال ملت گرفتار در اینستاگرامه. نکته ی اول اینکه من هیچ تردیدی در صهیونیستی بودن و شیطانی بودن این شبکه ندارم حتی اگر مثلا سایت امام خامنه ای هم اونجا صفحه داشته باشه به هر حال با رود سایت حضرت اقا به یه شبکه ی صهیونیستی اونجا تطهیر نمیشه.هر چند برخی مدارک نشون میده که اون صفحه تحت کنترل دفتر امام خامنه ای نیست!

به هر حال من میخوام از خودنمایی و بت هایی که افراد از خودشون ساخن بگم. شاید برای خیلی از مذهبیا وحشت انگیز باشه که یه خانم مذهبی عکسشو بذاره پروفایلش اما من مشکلی در این کار نمی بینم. که هر خانم و هر اقا عکس خودشونو برای پروفایلشون بذارن. البته عکسی که خالی از اداهای جلف یا لبخند های فریبا باشه:|یه عکس معمولی  و ساده.اما مشکل من عکس های متعددی هست که افراد از خودشون پخش میکنن و مدام میخوان زندگی شونو به رخ بقیه بکشن و بگن الان اینجاییم اونجاییم و...از خودشون بت میسازن هرچقدر لایک هاشون بیشتر باشه پرستش این بت بیشتر میشه!

البته من با این دسته افراد معلوم الحال هم هیچ صحبتی ندارم. و ندید بدید بازیشونم به من ربطی نداره:\

من توجهم به سمت صفحات منتسب به دختران چادری جلب شده!که اینروزا همه ی رسانه های فرهنگی دربارش حرف میزنن و همشون یک صدا معتقدن این کار جلب توجه و خودنمایی هست.اول لازمه این مورد و بیان کنم من با این عمل لوس ه به اسم تبلیغ حجاب باب شده کاملا مخالفم چه عکس از جلو باشه یعنی صورت های افراد هم مشخص باشه چه از پشت باشه و فقط یک چادر رفته در باد رو نشون بده:|و حتما بعدش رو میدونید برادران میان کامنت میذارن که حجاب شما مایه فخر ماست و خواهران هم شکلک قلب میفرستن:/

من برای این مسائل چند حالت تصور میکنم.حالت اول منت گذاشتن سر خدا!یعنی صفحه هایی میشناسم که طرف فقط میخواد بگه من توی این هوای گرم چادر میزنم و...و خیلی خوبم و فرشتمو اینحرفا!حالت دوم مظلوم نمایی یعنی طرف تنها چیزی که تو صفحش مینویسه اینه که من خیلی مظلوممو از صبح تا شب دارم تیکه میشنوم،حالت سومم اینکه طرف بخواد به همه ثابت کنه بر خلاف تصورشون خیلی زندگیش شاده و میره و میاد و خیلی ازاده!:/

این شرح کامل اونچه بود که نگرانی فعالان فرهنی رو برانگیخته:)

نکته ای که لازمه به همه یاداوری کنم اینه که هر زمان درباره مسائل فرهنگی چیزی نوشته شد متهم ردیف اولش قشر زنان بودن و اینجا هم همه اون دختران چادری رو محکوم به خود نمایی میکنن در حالی که از ضمیرشون اگاه نیستیم و ممکنه تهمت بزنیم . حالا ممکنه بگید منم همین الان این تهمت رو بهشون زدم!نه من فقط دارم میگم این کار عبث و بیهودس!اما بقیه همه حرف از خودنمای و جلب توجه میکنن سئوال من اینه چرا توی این مسئله که اسیب اجتماعی تلقی شده و بعضیا حرف از بی عفتی اون دخترا میزنن  و میگن صفحشون جای رفت و امد پسران و حرفای دوستانس . هیچکی تا حالا نگفته اصلا اون پسر های مثلا مذهبی توی همچین صفحه هایی چه غلطی میکنن؟ایا وقتی اسباب گناه فراهم بود اون پسر ها هیچ مانعی دربرابر خودشون نمیبینن؟

همیشه همگان نگران عفت زن ها بودن و هیچ کس نگران عفت مردان نبوده:)و این جوری نشون میده که همه ی کارهایی که زنان میکنن باید در جهت پاکی مردان باشن!که البته بعضیا اصرار دارن بگیم پاکی جامعه!و این چیزی نیست که بشه کتمانش کرد...


میم ....