نگاه من

نگاه من
آخرین نظرات

۲۶ مطلب با موضوع «زن» ثبت شده است

۳۰آبان

افسران - گذر از لذت کشته شدن ...

همیشه لازم نیست دنبال شهادت باشیم.میشود مثل زینب کبری(س) از شهادت بگذریم ایشان در یکی از حساس ترین صحنه ی های روزگار حضور مستقیم داشتند هبچ مانع ظاهری برای شهادت ایشان در کربلا نبود!شاید میشد مثل صدر اسلام که نسیبه برای پیامبر(ص) شمشیر میزد زنان و دختران بنی هاشم هم برای حسن(ع) شمشیر بزنند..................!

امام خامنه ای: اینکه در کربلا، خون بر شمشیر پیروز شد عامل این پیروزی، حضرت زینب بود؛ والا خون در کربلا تمام شد. آنچه که موجب شد این شکست نظامی ظاهری، تبدیل به پیروزی قطعی دائمی شود، منش زینب کبری بود. ۸۹.۲.۱

همه دوست دارن مرد باشند!شاید این رو حلال مشکلات خودشون بدونن!من این ارزو را حتی در بین دختران مذهبی هم دیدم.گاهی در قطعه ی شهدای شهرمون از این حرف ها میشنیدم گاهی هم در فضای مجازی ، دخترانی که ارزوی شهادت مردانه و عزاداری مردانه را داشتند.

اربعین هم گذشت... چهلم امام حسین هم تمام شد.داشتم به حضرت زینب (س) فکر میکردم ایشون هم مثل مادر گرامی خود الگو برای زنان و  دختران مسلمان هستن . چقدر خوب که از زندگی ایشون اطلاعات بیشتری به ما رسیده و میتونیم بیشتر از ایشون حرف بزنیم هرچند به نظر من حرف هایی که میزنیم اشتباه هستند

اول اینکه چرا روی نسبت خواهری حضرت زینب با امام حسین_(ع) مانور بیشتری داده میشه تا اینکه بگوییم امام حسین (ع) ، امام و پیشوای حضرت زینب بودن.و اینطور میشه که ذهن ها از مسئله ی امامت و اطاعت از امام به سمت مسئله ی خانوادگی و عشق خواهر و برادری که البته ابدا نمیشود منکر ان شد سوق پیدا میکند.شاید یکی از نکات برجسته ی حادثه ی کربلا روضه های سر شار از عشق ان باشد ولی به هر حال هر چیز جای خودش..اولین نکته ی قابل توجه زندگی ایشان باید ولایت پذیری باشد

دوم اینکه چرا وقتی سخن از حضرت زینب به میان می اید ما فقط باید به یک زن زجر کشیده و صبور فکر کنیم نه یک زن با تدبیر  با کیاست که اگر وجود با عظمت ایشان نبود کسی نمیتوانست کربلا برا برای قرن ها و نسل ها زنده نگه دارد.موقعیت شناسی ایشان سخنوری و زبان برنده ی ایشان که برای مبارزه با طاغوت زمان در خدمت اسلام قرار گرفت باعث شد حادثه ی قتل عام مردان و اسارت زنان بنی هاشم تبدیل به حماسه ی بنی هاشم و حماسه یحسینی شود.اری راست میگویند:"زن ها زیاد حرف میزنند"گاهی با این حرف ها و زبان ها طاغوتی مثل یزید را نابود میکنند

زینب کبری(س) به اوج قله ی انسانیت رسید. اما هنوز برای ما در مقام الگو قرار نگرفته..پیروی از هوس این حالت را برای ما بوجود اورده!ما هوس مرگ و شهادت داریم نه شوق انجام بهترین جهاد ها در راه خدا 

بله عقیله ی بنی هاشم شهادتش کشته شدن توسط ظالمان نبود.#شهادت زینب کبری(ع) عمری مجاهدت برای خدا بود و هر که برای خدا مجاهدت کند و مقدرات خدارا به هوس خویش ترجیح دهد خدا او را به بهترین وجه از دنیا میبرد و به لقای خویش میرساند.

۲۲مهر
زن ها همیشه مظلوم ترند...
همسران همیشه گم نام ترند...
به قدر تمام سال هایی که در روضه ها شرکت کردیم و روضه ی رباب نشنیدیم...
به قدر تمام دفعاتی که از ام وهب شنیدیم ولی از هانیه حرفی نزدیم...
اگر زینب(س) میگفت برادرم...
رباب هم اشک میریخت.. نه فقط برای علی...
زیر لب داشت میگفت...
همسرم ..همسرم... حســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــینم....


میم ....
۲۳شهریور

سلام:)شنبه بود که کتاب دختران افتاب را تمام کردم.کتابی که اکثر دخترانی که میخواهند از دروازه ی شک به یقین برسند به خواندن ان احتیاج دارند تا کمی از علامت سوال های ذهنشان را از بین ببرد.من که خودم جزء این گروه هستم به این سادگی علامت سوال های ذهنم را حذف نمیکنم دلیلی هم برای حذفشان وجود ندارد..

اما درباره ی کتاب ، متن خیلی قوی داشت و ارا و نظرات اکثر اندیشمندان اسلامی و فمنیسم  را در قالب رمان بدونه اینکه نام انها را ذکر کند از زبان چند دختر بیان میکرد.یعنی نوسندگان خوب توانسته بودند فضای داستان را دخترانه طراحی کنند.

شخصیت اصلی که اکثر اطلاعات از طریق او به مخاطب میرسید دختری به اسم فاطمه بود. یه دختر مذهبی کتابخوان و خواهر شهید. حتی بیانات امام خامنه ای هم از زبان او  به بقیه منتقل میشد و مدام میگفت "استادم"گفته.. و حاضر هم نبود اسم استادش را به بقیه که بسیار کنجکاور شده بودند بگوید..

فاطمه که حسرت شهادت را در دل داشت و غم دوری از برادر دوقلویش در انتهای داستان طی حادثه ای به شهادت میرسد،فاطمه در نامه ی پایانیش که تصمیم داشت ان را روزی برای استادش ارسال کند میگوید" ای پیر من نمیتوانم نام شما را بر زبان بیاورم چن در این فضای غبار الود سیاسی حرف حق شما گم میشود همان طور که حرف های حق امیرالمونین گم میشد و بعد از شهادت ایشان گفتند :"مگر علی نماز هم میخواند؟!" پس بهتر که نامی از شما برده نشود..."

نکته ی دیگه اینکه امام خامنه ای از این کتاب بسیار راضی بودند و گفتند تنها نقطه ضعف کتاب ذکر مشخصات استاد فاطمه در نامه ی اخر بود.(اقا خیلی تلاش میکنه تو این موارد گم نام باشه:|).

"پس از نزدیک سه سال توانستم در این روز ها،ایام شهادت حضرت سلام الله علیها،این کتاب را بخوانم.در میان کتاب های داستانی که هدفش طرح مسائیل فکری ایت،این بهترین کتاب از نویسنده ئی ایرانی است.طرح کلی داستان و درون مایه یهای داستانی ان خوب و شیرین است.حرف ها هم قوی و منطقی است.اتفاقا پیش از این کتاب...را خوانده ام ان قوی تر است ولی با توجه به برخی ملاحظات (عمدتا بهره برداری نکردن از عامل جنسی در کتاب حاضر)در این کتاب ، هنر بیشتری به کار رفته است . باید ترویج شود.تنها نقطه ضعف ان ذکر مشخصات استاد فاطمه است در اخر کتاب. امام خامنه ای"

که البته من خواننده ی کتاب ترجیح میدادم حتی اسم استاد هم بیان شود چه برسد به مشخصات:-)

خلاصه این که اینهم یک کتاب خیلی با ارزش بود.

میم ....
۱۶شهریور

دیروز مراسم صبحی عروس و داماد جدید فامیلمون بود:/قبل مراسم زن های فامیل داشتن حرف میزدن!

یکی از دخترا گفت دوستش شب قبل از عروسیش حالتی شبیه سکته پیدا کرده! دهنش از سرجاش تکون خورده و رفته رو لپش!!!:/

سوالی که همه پرسیدن این بود که:عروسی بهم خورد؟؟؟دختر بدبخت:"(

ولی جالب این بود که اون عروسی بهم نخورد!! و با همون دهن کج عروس داماد زندگیشونو شروع کردن و چند سال بعد دهنش بر گشته سر جاش! دکتر گفته به خاطر استرس دهنش اینجور شده بود!!

خب اینم فداکاری مردانه ی جالبی بوده.چون همه منتظر بودن دختر فامیل بگه داماد عروس و ول کرده و از هم جدا شدن!ولی داماد خیلی ریلکس بوده..


پ ن::))

میم ....
۱۴شهریور

ادم بعد از آگاهی از خلقت حوا از پروردگارش پرسید : این کیست که قرب و نگاه او مایه انس من شده است ؟ خداوند فرمود : این حوا است آیا دوست داری که با تو بوده و مایه انس تو شده و با تو سخن بگوید و تابع تو باشد ؟ آدم گفت : آری پروردگارا تا زنده ام سپس تو بر من لازم است ، آنگاه خداوند فرمود : از من ازدواج با او را بخواه چون صلاحیت همسری تو را جهت تامین علاقه جنسی نیز دارد و خداوند شهرت جنسی را به او عطا نمود ... سپس آدم عرض کرد : من پیشنهاد ازدواج با وی را عرضه می دارم ، رضای شما در چیست ؟ خداوند فرمود رضای من در آن است که معالم دین مرا به بیاموزی ...

این حدیث گرچه مفصل است و از لحاظ سند نیاز به تحقیقی بیشتر دارد ، چون برخی آحاد سلسله مشترک و برخی مجهول اند چنانکه بعضی از مضامین آن هم نیاز به توضیح بیشتر دارد ولی مطالب مهم وسودمندی از آن استفاده می شود که به بعضی از آنها اشاره می شود :

۱ - خلقت حوا از ضلع و دنده چپ آدم صحیح نیست .

۲ - آفرینش حوا همانند خلقت آدم بدیع و نو ظهور بوده و مستقل است .

۳ - نزدیکی و نگاه آدم به حوا مایه انس وی شده است و خداوند نیز همین اصل را پایه برقراری ارتباط بین آنها قرار داده و این انس انسانی قبل از ظهور غریزه شهوت جنسی بوده زیرا جریان غریزه مطلبی است که بعدا مطرح می شود .

۴ - خداوند گرایش جنسی وشهوت زناشویی را بر آدم ... القا نمود و این در حالی است که جریان انس و دوستی قبلا برقرار شده بود .

۵ - بهترین مهریه و صداق همانا تعلیم علوم الهی و آموختن معالم دین است که خداوند آن را به عنوان مهر حضرت حوا بر آدم قرار داده است .

۶ - بعد از ازدواج ، آدم به حوا گفت به طرف من بیا و به من رو کن و حوا به او گفت تو به سوی من رو کن ، خداوند امر کرد که آدم برخیزد و به طرف حوا برود و این همان راز خواستگاری مرد از زن است و گرنه زن به خواستگاری مرد بر می خواست . البته منظور از این خواستگاری آن خطبه قبل از عقد که در این حدیث مبسوط آمده نیست .


منبع:کتاب زن در اینه جمال و جلال


میم ....
۱۱شهریور

یک خانواده رو فرض کنید که یک دختر و یک پسر دارن.این دو باهم کنکور میدن و پدر مادر به هر دوشون میگن رشته ای رو انتخاب کنید که اینده ی شغلی داشته باشه.به خاطر همین اون دختر و پسر از علاقه هاشون دست میکشن و فقط به کار فکر میکنن ، چون دوست ندارن پدر و مادر با اکراه واسشون خرج کنن!

.

.

.

سال ها میگذره و اون دختر و پسر فارغ التحصیل میشن.بنابه دلایلی دختر زود تر موفق میشه بره سر کار و دستش میره تو جیب خودش.اینجا یه پسر میمونه و باری از مسولیت های اجتماعی.پسره یه مدت بعد سرشکسته میشه و میگه"زن ها همه ی شغل ها رو گرفتن" و هرگز به یاد روزی که پدر مادر خودش به خواهرش توصیه کردن دنبال اینده شغلی بره نمیفته!

.

.

.

امروز دوباره رفتم صفحه قبل.هر چقدر به مادر محترم از ارمان هام توضیح بدم بی فایدس اون میگه فقط یه روز حسرت میخوری چرا نرفتی رشته ای که اینده شغلی داشته باشه!یا میگه چرا وقتی پسر داییت کار و رها کرد از نظرت احمق ترین ادم کره ی زمین بود ولی الان خودت...حتما از نظر مامانم فرقی بین من و پسر دایی نیست!

خب اشکال نداره منم هدفمو روی کار معطوف میکنم:/خیلی هم بد نمیشه.ها ها:/

.

.

.

پ ن:از این فمنیست هایی که الگوی واحد برای همه زن ها ترسیم میکنن بدم میاد!

میم ....
۰۷شهریور

زن اگر چنانچه در محیط خانواده، محترم و مکرّم شمرده بشود، بخش مهمّی از مشکلات جامعه حل خواهد شد.

🌸

آداب و سننی لازم است وجود داشته باشد که زن در سطوح مختلف دچار ستم‌زدگی نباشد. یعنی از مسائل کاملاً شخصی و خصوصی - یعنی مسائل جنسی - احتمال و امکان ستم‌زدگی زن و مظلومیّت زن وجود دارد، تا مسائل عمومیتر مثل مسائل معاشرتی، مسائل خانوادگی؛ احترام در چشم شوهر، در چشم فرزند، در چشم پدر، در چشم برادر. زن اگر چنانچه در محیط خانواده، محترم و مکرّم شمرده بشود، بخش مهمّی از مشکلات جامعه حل خواهد شد. باید کاری بکنیم که بچّه‌ها دست مادر را حتماً ببوسند؛ اسلام دنبال این است. کما اینکه در خانواده‌های مذهبیتر و اخلاقیتر و نزدیکتر به مفاهیم مذهبی، اینها مشاهده میشود. فرزندان خانواده نسبت به مادر تکریم داشته باشند. هیچ منافاتی ندارد این تکریمِ نسبت به مادر، با آن حالت عاطفی و خودمانیگری‌ای که بین فرزند و مادر وجود دارد؛ هیچ منافاتی ندارد؛ این احترام باید باشد.


امام خامنه ای(❤️) ۱۳۹۲/۰۲/۲۱

میم ....
۰۶شهریور

دیروز رفته بودم خونه همسایه.دخترش امار کل مدارس دخترونه رو داره:/ یکی دو ساعتی پیش همسایه موندم.من عادت ندارم زیاد برم پیش همسایه ها یا پیش فامیلامون مگر اینکه دختری همسن من داشته باشن در غیر این صورت حضور خودمو در اون جمع بی ربط میدونم.

پیشش نشسته بودم اول پرسید رتبت چند شده بعد رتبه خودشو وضع همه ی دخترای محل و گفت:/باور کردنی نبود برام کسایی که ازشون حرف میزد شاگرد زرنگای مدرسه بودن ولی همشون کنکور تجربی دادن و گند زدن و قراره برن پیام نور و دانشگاه ازاد-.-بدترینشم یکی از زرنگ ترین شاگردای مدرسه قدیمی بود که گفت متاهل شده و بی خیال درس خوندن شده.بعدش شروع کرد از خواستگارش حرف بزنه:|گفت پدر مادر پسره شب خواستگاری تا تونستن قربون صدقش رفتن و هی گفت تو جای دختر نداشتمونو پر میکنی و هر چی بخوای برات خرج میکنیم:||ولی گفت پسره خیلی سوسول بوده اونم ردش کرده:/

ماجرای خواستگاری ملت برام جالب نیست واسه همین بهش گفتم چطور شده شاگرد زرنگای مدرسه که ادعاشون تو مدرسه گوش فلک و کر کرده بود همه گند زدن؟ گفت دیگه یا متاهل شدن و براشون قضیه درس بی اهمیت شده یا خواستگار جدی دارن و به ازدواج فکر میکنن.خلاصه حرفش این بود که دخترا یا تو فکر ازدواجن یا تو فکر درس و یکی رو انتخاب میکنن.اصلا خوشم نیومد.بذارید احساس قلبیمو بگم، انتهای این دوراهی تحقیر هست.زنی که درس و ول کرده و زود متاهل شده و زود مادر شده یه روز بچش مادرشو بی سواد قلمداد میکنه و زنی هم که همه ی عمرش تحصیل کرده جامعه بهش میگن بدبخت چون شوهر نداره و فکر میکنه.چرا هیچ وقت بین تحصیل و پدری برای پسرا مسئله ای به وجود نمیاد ولی دخترا باید تمام دوران نوجوانی و جوانیشونو به این موضوع فکر کنن و بدونه هر کدوم از این راه ها احساس تحقیر از طرف بچش یا حقارت دربرابر حرفای جامعه بهشون دست بده.یعنی اونا وجودی تا این حد ضعیف و غیر قابل برنامه ریزی دارن؟اونا یا تنبل هستن و یا ضعیف...

چیزایی که میبینم واقعا خیلی ناراحت کنندس...البته همه ی اونا احساس رضایت میکنن و شاید اصلا من حق ناراحت شدن و نداشته باشم..

میم ....
۰۱شهریور

حامد یزدان پناه:

مردی که با زنی ازدواج میکنه که اون زن هیچ عقیده پایدار و ثابتی نداره.در حالی که حامد یزدان پناه در خانواده ای به شدت مذهبی بزرگ شده که هیچ جوری از اعتقادات خودشون کوتاه نمیان! حالا سوال اینه که چرا حامد یک زن بی عقیده رو به عنوان همسرش انتخاب میکنه؟ 

ایا فکر میکنه که میتونه تغییرش بده؟

ایا اونو با همین شکل دوست داره؟

اگر جواب سوال اول بله باشه، من به این مدل از تفکر انتقاد دارم . یعنی حامد زنش رو یه موجود بی شخصیت فرض کرده و خودشو ازاد دونسته تا زنش رو تربیت کنه. و برای شخصیت فعلیش ارزشی قائل نیست.

اما اگر جواب پرسش اول خیر باشه و جواب پرسش دوم بله .باید بگم حامد جنبه مذهبی خودش لنگ میزنه . چون همسری مثل خودش و با ایمان رو انتخاب نکرده ولی درصدد این هست که اشتباهات زنش رو که خلاف عقاید مذهبی خودش هستن بهش گوشزد کنه.


مارال عظیمی:زنی که خودشو با نوشتن اثبات میکنه.به طور تصادفی با حامد یزدان پناه اشنا میشه و سر چاپ رمان گیتی باهم هم صحبت میشن . مارال قبول میکنه همسر حامد بشه.این کار مارال کاملا طبیعیه چون اون هیچ اعتقاد ثابتی نداره پس میتونه هر همسری رو که از اخلاقش خوشش میاد انتخاب کنه . مارال عظیمی توی رمان رویا که خیلی ازش خوشش اومده هنجار شکنی میکنه و مطالبی رو درباره زن بر خلاف اعتقادات قشر مذهبیه با اعتقاد بیان میکنه، و به گمان خودش زن ارمانی رو ترسیم کرده.


سریال مرگ تدریجی یک رویا رو شبکه ifilm بازپخش کرده.از همون اولی که این سریال پخش شد همیشه مذهبی ها بهش انتقاداتی داشتند.

حامد هیچ جای فیلم مسائل مذهبی رو برای زنش شرح نمیده در عین حال ازش انتظار داره مذهبی فکر کنه!


من از مارال عظیمی خوشم میاد.نمیدونم مارال دقیقا طرز فکرش چیه اما مارال راه انتقاد به خودشو بسته.چون ممکن بود کسانی بخوان بیان و بهش اموزش زن بودن بدن تا دست از تفکری که توی رمان رویا داشته برداره.ولی اون شاخص های زن بودن و داره.مارال شوهرشو دوست داره حتی اگر باهاش سر مسائل کاری دعوا کنه صبح روز بعد با لبخند بهش صبح به خیر میگه ، مارال بچه دوست داره و دخترش هستی رو یکی از اسباب پیشرفتش میدونه و میگه هستی فکر من و باز تر کرده . اما مارال تحمل نمیکنه کسی بخواد افکاری رو بهش تحمیل کنه یا افکارشو عوض کنه.مارال عظیمی دنبال اینه که خونه داری یاد بگیره به شوهرش لبخند بزنه و هستی و با عشق بغل کنه و در کنارش فعالیت اجتماعی و جریان فکر خاص خودشو تقویت کنه.

شاید اگر مارال با بعضی چیزا اشنا میشد میتونست یه نمونه خوب از زن ایرانی باشه!

میم ....
۱۴مرداد
سلام:)میلاد حضرت فاطمه ی معصومه(س) و روز دختر رو به شما تبریک میگم . ان شالله حضرت معصومه(س) گره از مشکلات دختران جوان باز کنند.
میخواستم یه پست خفن بنویسم به مناسبت این روز ولی وقتی دیروز رفتم یکی از وبلاگایی رو که دنبال میکنم چک کردم کلا انرژیم از بین رفت.البته از همون اولشم انرژی در کار نبود ولی جدیدا بر خلاف تمایل باطنیم تصمیم گرفتم یه مقدار ظاهر سازی کنم مثلا روز دختر رو که هیچ اهمیتی برام نداره(مثل روز زن و روز مرد)وانمود کنم که خیلی خوشحالم و به خودم جایزه بدم!واسه همین رفتم و یه گل سر واسه خودم خریدم:-|یا این که تصمیم گرفتم بر خلاف میل باطنیم تو مهمونی امشب متفاوت حضور پیدا کنم شاید دوستام که دعوتم کردن راضی بشن!اخه میدونید که جدیدا زیاد تکرار میشه دختر خوب اینه که دختر خوب اونه که و... متاسفانه ویروس حرفای مجازی به دوستای منم سرایت کرده تا این که امروز ظهر یکیشون پیام دید امشب چی میخوای بپوشی،منظورش این بود که چه چیزی جز مانتو شلوار میپوشی و حق نداری مثل گذشته باشی!نمیدونم انگیزشون چیه!حتما مثل اهالی فضای مجازی نگرانن دختر بودنشون به باد فراموشی بره:-/نمیدونم چه کسی روز دختر رو انتخاب کرده فکر کنم کار امام خمینی بوده.به هر حال ازار جنس مونث همیشه رواج داشته و روز دختر هم بیشتر میشه من که ترجیح میدم اصلا همچین روزی در کار نباشه تا این که باشه و مجبور باشم یه بیست و چهار ساعت مسخره بازی تحمل کنم . حضرت معصومه هم نیازی به جشن گرفتن ما ندارن!
ادرس وبلاگمو به یه نفر داده بودم تو خصوصی واسم نوشت خیلی علافی بابا این دری وریا چین مینویسی واسش پیام دادم چیو میگی ؟ منظورش موضوع زن بود.بعد باهم کمی حرف زدیم گفت میشه بگی کی خوشحال میشی و خیالت راحت میشه؟بهش گفتم هیچوقت!گفت چرا؟توضیح دادم، ایا اون فکر میکرد من زندگی مشقت باری دارم نخیر من راحتم ولی مادامی که گذشته بشر رو بدونم و از حالشم اگاه باشم و بدونم چقدر به زن ها ظلم شده هیچ چیز من و عمیقا خوشحال نمیکنه!مگر اینکه انتقام همه ی مستضعفین گرفته بشه....بعضیا اسم این حرفا رو میذارن سیاه نمایی در حالی که راسته . مستضعف هم اون زنیه که هزاران سال پیش شوهرش باهاش مثل حیوانات اهلی رفتار میکرد هم اون زنی هست که تو قلب امریکا بدور از نور هدایت داره زندگی حیوانیشو میگذرونه.
دخترای سرزمین اشغالی و یمن و ... شاید رویاشون این باشه با پدر و برادرشون زندگی کنن بدور از جنگ . دخترای عرب شاید رویاشون حق رای داشتن باشه دخترای امریکایی رویاشون ازدواج و بچه ای که بدونن پدرش کیه  به هر حال رویا ها زیاد هستن...
منم رویام اینه یه که انرژیم به همچین خبری نابود نشه(دختر یازده ساله کرمانی به خاطر فرار از ازدواج با پسر بیست و پنج ساله معلول جسمی و ذهنی خودش را حلق اویز کرد).این و برای بقیه تعریف کردم یه نفر گفت خسر الدنیا و الاخرت.خندیدم...اخه کسی که تو همچین خانواده بیشعوری زندگی کرده چه میدونه حلال و حرام خدا چیه!بله من واسه دخترای دنیا ارزو های زیادی میکنم ارزو هایی که با عروسک و گل شکلات و لباسای چین چین بر اورده نمیشن.شاید اگر کسی دائما به دیگران فکر کنه ناراحت باشه ولی من خدا رو شاکرم که این ناراحتیو در وجودم قرار داد.این ارزو ها فقط با پس گرفتن شرافت و کرامت انسانی بر اورده میشه... ارزوی های من وقتی بر اورده میشن که دختر ها جامه ی انسانیت بپوشن نه جامه ی مونث بودن ... به هر حال وقتی همه ی تلاش بنی ادم معطوف به رفع شهوت حیوانیشون میشه و هنوز بعد از هزاران سال از پایین اومدن پدر ادم و مادر حوا روی زمین هنوز به زن فقط نگاه جنسی میشه.نتیجه همینه دیگه اون دختر یازده ساله یه ابزار کوچیک رو به رشد بوده که پدر و مادر اون پسر خواستن اونو واسه پسرشون بخرن...
پ ن: در بهشت همه چیز زیبا بود پدر ادم من واقعا ادم بود،خدا مادر حوا رو خلق کرد پدر ادم گفت اون کیه که وقتی میبینمش ارامش میگیریم میخوام پیشش باشم... اونا خواستن باهم ازدواج کنن... و بعد از همه ی این ها بود که خدا شهوت رو خلق کرد!