نگاه من

نگاه من
آخرین نظرات

۳ مطلب با موضوع «کتابخوانی» ثبت شده است

۲۶شهریور


پنشنبه فیروزه ای

این کتاب جز معدود رمان هایی هست که من خوندم.هنوز به موضوعش فکر میکنم تا اهداف نویسنده را بهتر درک کنم.اما این کتاب کتاب خوبی برای یاد اوری پاک دامنی و مومن بودن بودو طرح مسائل اعتقادی و انتقاد های به فرهنگ رایج چه فرهنگی که در بین مردم مذهبی است و چه فرهنگ افرادی که کمتر مقید به مسائل مذهبی هستند یا اصلا نیستند.

شخصیت های اصلی غزاله  سلمان هستند..که ادر یه اردوی دانشجویی گدایی امام رضا(ع) را میکنند تا حاجاتشان را براورده کند.اما هر دوی انها در طول یک هفته هر روز به معرفت جدید تری میرسند و حس زیارت قبل برایشان بی معنی میشود..

در اخرهم داستان این غزاله هست که روبروی گنبد امام رضا(ع) ایستاده.تمام حاجتاتش را در صحن جا میگذارد و اینبار میرود خود امام را زیارت کند!

پ ن:اگر تموم حاجت ها رو جا بذاری امام رضا دست خالی برت نمیگردونه....

۲۳شهریور

سلام:)شنبه بود که کتاب دختران افتاب را تمام کردم.کتابی که اکثر دخترانی که میخواهند از دروازه ی شک به یقین برسند به خواندن ان احتیاج دارند تا کمی از علامت سوال های ذهنشان را از بین ببرد.من که خودم جزء این گروه هستم به این سادگی علامت سوال های ذهنم را حذف نمیکنم دلیلی هم برای حذفشان وجود ندارد..

اما درباره ی کتاب ، متن خیلی قوی داشت و ارا و نظرات اکثر اندیشمندان اسلامی و فمنیسم  را در قالب رمان بدونه اینکه نام انها را ذکر کند از زبان چند دختر بیان میکرد.یعنی نوسندگان خوب توانسته بودند فضای داستان را دخترانه طراحی کنند.

شخصیت اصلی که اکثر اطلاعات از طریق او به مخاطب میرسید دختری به اسم فاطمه بود. یه دختر مذهبی کتابخوان و خواهر شهید. حتی بیانات امام خامنه ای هم از زبان او  به بقیه منتقل میشد و مدام میگفت "استادم"گفته.. و حاضر هم نبود اسم استادش را به بقیه که بسیار کنجکاور شده بودند بگوید..

فاطمه که حسرت شهادت را در دل داشت و غم دوری از برادر دوقلویش در انتهای داستان طی حادثه ای به شهادت میرسد،فاطمه در نامه ی پایانیش که تصمیم داشت ان را روزی برای استادش ارسال کند میگوید" ای پیر من نمیتوانم نام شما را بر زبان بیاورم چن در این فضای غبار الود سیاسی حرف حق شما گم میشود همان طور که حرف های حق امیرالمونین گم میشد و بعد از شهادت ایشان گفتند :"مگر علی نماز هم میخواند؟!" پس بهتر که نامی از شما برده نشود..."

نکته ی دیگه اینکه امام خامنه ای از این کتاب بسیار راضی بودند و گفتند تنها نقطه ضعف کتاب ذکر مشخصات استاد فاطمه در نامه ی اخر بود.(اقا خیلی تلاش میکنه تو این موارد گم نام باشه:|).

"پس از نزدیک سه سال توانستم در این روز ها،ایام شهادت حضرت سلام الله علیها،این کتاب را بخوانم.در میان کتاب های داستانی که هدفش طرح مسائیل فکری ایت،این بهترین کتاب از نویسنده ئی ایرانی است.طرح کلی داستان و درون مایه یهای داستانی ان خوب و شیرین است.حرف ها هم قوی و منطقی است.اتفاقا پیش از این کتاب...را خوانده ام ان قوی تر است ولی با توجه به برخی ملاحظات (عمدتا بهره برداری نکردن از عامل جنسی در کتاب حاضر)در این کتاب ، هنر بیشتری به کار رفته است . باید ترویج شود.تنها نقطه ضعف ان ذکر مشخصات استاد فاطمه است در اخر کتاب. امام خامنه ای"

که البته من خواننده ی کتاب ترجیح میدادم حتی اسم استاد هم بیان شود چه برسد به مشخصات:-)

خلاصه این که اینهم یک کتاب خیلی با ارزش بود.

میم ....
۰۸شهریور

سلام:)کتابیو که دو سال دنبالش گشتم تو کتابخونه یافتمش و امروز خوندمشB-)پیشنهاد میکنم جهت اشنایی با ناکثین بخونیدش:-/

دیگه بعداز خوندن این کتاب کاملا برام روشن شد اقای هاشمی از همون سال های اول انقلاب سری توی حکومت دینی و ارمان های انقلابی نداشته و ازهمون اول با مهره های خودش یعنی امثال موسوی و پرزیدنت روحانی و رضایی بیشتر دنبال توافقو رابطه با غرب و .. بودن. الان که دهه ی نود و طی میکنیم جناحی که همین اقا رهبریشونو میکنه دائما از تحریم و فقر و بدبختی های ایران که ساخته پرداخته ی ذهن خودشون هست حرف میزنن و در طی دهه ی شصت هم مدام با امار غلط اقتصادیو فریاد نداریم بجنگیم و نمیتونیم بجنگیم امور مملکت رو مختل کردن . و تنها کاری که انجام دادن سرپیچی از دستورات امام بوده!

مزیت این کتاب این بود که قسمت عمدش حرف های همین اقا و اطرافیان بود و نویسنده چیزیازشون کم و زیاد نکرده بود . درواقع اقایون بجای "جنگ جنگ تا رفع فتنه" دنبال "جنگ جنگ تا یک پیروزی" بودن ، یک پیروزی مثل همین توافق های هسته ای که فقط اسمشون پیروزی هست و بعد از اون اتش بس رو قبول کنن و وارد مذاکره با رژیم بعث بشن و غرب براشون کف بزنه ... و البته که در دوران حیات اماماین ارزوشونو برای دست دادن به غرب نتونستن محقق کنن و هنوزم در تکاپوی رسیدن به این ارزوهستن ...فکر کنم ویار توافق گرفتن:|

خب خدا رو شکر که این کتاب و خوندم تا دیگه اقای هاشمی رو اغفال شده نبینم بلکه بدونم از اول اینطور بوده و جای هیچ دلسوزی براش نیست:-/بلکه فقط جای برائت باقی میمونه ... از روز بعد از خوردن جام زهر توسط امام تا الان باید حساب کنیم غرب چند بار برای این اقا کف زده!و بعد این جمله رو یاد اوری کنیم که ...

" وقتی امریکاچهار بار از کسی تعریف کند مردم میفهمند که این عیبی دارد که امریکا از او تعریف میکند./صحیفه امام/جلد17/صفحه250 "

پ ن: دهه هفتادی:-)

میم ....