خر کیف شدن با فیلمای کره ای:|
دیروز که داشتم سریال «سرنوشت یک مبارز» رو میدیدم گفتم واقعا این کره ای ها میان فیلماشون رو از روی وقایع جاری ایران میسازن:|
«گی بک» دژ شیلا رو با بیست سرباز فتح میکنه اون وقت امپراطور میخواد اعدامش کنه چون با این فتحی که کرده مذاکرات صلح بهم خورده:/:اشراف زاده ها هم اهداف حزبیشون محقق نشده :/ لباس بنفش امپراطور عجیب من و برد تو حس ایران خودمون:)) . الان اوضاع مذاکرات خیلی دیگه داره شیر تو شیر میشه امریکا که از همون اولش دنبال امنیت اسرائیل بود الانم که میگه باید بازرسی نظامی توی شرط های توافق باشه وگرنه توافق بی توافق/ اقا هم که از روز اول گفت #اجازه_نمیدهیم تا حالا هم توی عمر رهبری ایشون کسی تناقض بین حرف و عملشون مشاهده نکرده . خلاصه هر دو طرف منافع خودشون رو میخوان و دنبال توافق خوب هستن این وسط فقط یه عده گریگوری واسه این که بتونن تو انتخابات بعدی بتونن یه خودی نشون بدن دنبال توافقن اونم به هر قیمتی:/
حالا بگذریم این فیلمای کره ای ادم و دیوونه میکنه:") یادمه توی جومونگم که همچین چیزی بود . وقتی هان تحریمشون میکرد و نمک نمیفروخت. تسو میرفت واسه مذاکره جومونگ میرفت دنبال معدن نمک بگرده:) بعدم میره برده ها رو نجات بده ، هدف خیلی از قهرمانای این فیلمای کره ای رفع تبعیضات اجاتماعی و نجات برده ها بود به این میگن ارمان:")) احترامم که فوران میکنه . برعکس فیلمای ایرانی که اکثرن با جیغ و داد بی احترامی به بزرگ ترا هستن اینا حتی شاهزادشون به ریش سفیداشون احترام میذاره! خلاصه ادم با این فیلمای کره ای عشق میکنه . فقط حیف همیشه با یه عشق مثلثی مسخره گند میزنن به کل سریال:|
اصلا مواد لازم واسه ساختن فیلماشون به شرح زیره:|
یه امپراطور کودن
یه دختره لوس مثلا باهوش:\ جهت اینکه دو نفر همزمان عاشقش بشن و معمولا اخر فیلمم هیچکدومشون بهش نمیرسه:| دختراشون که همشون هم میخوان این و راضی نگه دارن هم اونو:|
دو تا پسر هم تراز جهت حسادت و رقابت:|
یه ملکه بدجنس با ابهت + فک و فامیلش:<
چند تا ادم مسخره:/
کلا یه سری ادم بیکارن میشینن فیلم نامه مینویسن دیگه:)نمیدونم اینقدر که تو ایران طرفدار دارن تو خود کره وضعشون چطوره! والا اونطوری که سریال جومونگ کانون گرم خانواده رو دور هم جمع میکرد پای تلوزیون هزار تا جلسه و سمینار و وراجی جهن شناختن ارزش خانواده همش باد هوا بود!یعی سریال که شروع میشد پرنده تو خیابونا پر نمیزد یا همه جمع میشدن تو پارکایی که روی پرده کانالای تلوزیون و نشون میدن:|
راستی اقا درباره این فیلما هم یه نظری داده بودن:)
"شما مىبینید که این حضرات کُرهاىها - من از کار اینها خوشم مىآید - تاریخ ندارند؛ لذا میگویند «افسانهى جومونگ»، افسانهى فلان. یعنى از اوّل حساب را تصفیه میکنند؛ [میگویند] افسانه است، واقعیّت نیست. یکچیزى در مىآورند، یک تاریخ براى گذشتهى خودشان درست میکنند، که وقتى یک جوان کُرهاى به این فداکارىها و به این شجاعتها و به این کارهاى عجیب غریبِ سینمایى نگاه میکند، خب احساس هیجان میکند، احساس هویّت میکند، احساس افتخار میکند."
چه اقــ♥ــای بروز و روشن فکری داریم:)♥
پ ن : عکس هم فرمانده گی بک شخصیت اصلی سریال سرنوشت یک مبارز
پ ن 2 : از اون دخترای لوسم خیلی بدم میاد:/