۱۰شهریور
امروز رفتم فرم تربیت معلم و تحویل دادم.خیلی شلوغ بود.اخرشم مسئول اونجا به همه علافین محترم یه شاخه گل مریم داد و گفت ایشالا قبول شین!بنده خدا ادم کار راه بندازی بود....باهمه رسمی صحبت کرد ولی به من که رسید گفت خانم چرا ناراحتین ... از زمان کنکور تا الان هر جا میرم همه میگن چرا ناراحتی؟
رفتم کپی بگیرم یه مرد مسن تو کافی نت بود همش از دوستش میپرسید اون ایه که میگه ... کجای قران بود؟ من که همیشه موقع قران خوندن از اون ایه پرش میزنم از سر بیکاری ادرس ایه رو به طرف دادم!حالمم گرفته شد!
میدونم مامان بابام دلشون میخواد قبول شم و برم اهواز بعدش دیگه خیالشون راحت باشه که الکی درس نمیخونم! کلا مردم فکر میکنن اگر یه دانش اموز انسانی تربیت معلم قبول نشه عمرش بر فناست! همه واسم ارزوی معلم شدن میکنن خودمم معلم بودن و دوست دارم و میتونم ازش خیلی استفاده کنم ولی ته دلم راضی نیست...دلم میخواد الزهرا یا امام صادق درس بخونم واقعا دوست دارم ولی واسه مامان بابام سخته...حالم حسابی گرفته:'(
گل مریم و گرفتم دستم اومدم عقب ماشین نشستم گریه کردم! باید از خدا بخوام من و جایی که دوست دارم بفرسته و از طرفی هم باید به خاطر مامان بابام سعی کنم تو مصاحبه تربیت معلم قبول شم!
اصلا این بار باید بگم خدایا هر جا صلاحه من و رقبامو بفرست:"
۹۵/۰۶/۱۰