نگاه من

نگاه من
آخرین نظرات
۰۹مرداد

.

تلفن را برداشتم صدای حاج احمد اقا بودایشان گفتند:"امام نامه ای برای گورباچف نوشته اند و دو نفر را برای ابلاغ این پیام انتخاب کرده اند اقای جوادی املی و شما"

سئوال ها و اما و اگر های زیادی در ذهنم به وجود امد ایا این نامه را واقعا امام نوشته اند؟چرا برای گورباچفنامه نوشته اند!مگر اتفاقی قرار است بیفتد.تصمیم گرفتم از اقای طباطبایی که یکی از نزدیکان امام بود سئوال کنم وقتی ایشان گفتند نامه را خود امام نوشته اند خیالم راحت شد...

سه یا پنج روز بعد حاج احمد اقا دوباره تماس گرفتند و گفتند چه روزی در فرودگاه حاضر شوم و گفتند اگر تا کنون وصیت نامه ای ننوشته ام نسبت به نوشتن وصیت نامه اقدام کنم.

استقبال در مسکو:

وقتی به فرودگاه رسیدم برخی کارکنان سفارت ایران در مسکو و همچنین اقای لاریجانی نیز برای رفتن به این سفر به ما ملحق شدند در طول پرواز هیجان و اضطراب داشتم وقتی به مسکو رسیدیم هیئتی شامله وزیر امور خارجه و مشاور مخصوص گورباچف و امام جماعت مسجد بزرگ مسکو و تعدادی از دیپلمات های ساکن مسکو به استقبال ما امدند.متوجه شدم همه ی ان ها به من نگاه میکنند.امام جماعت مسجد بزرگ مسکو همراه با دست گل پیش امد و گفت اینجا مرسوم است دسته گل را به رئیس هیئت هدیه کنیم اما ما میخواهیم این دسته گل را به این خانم که با این پوشش در برابر ما ظاهر شده اند و مارا شگفت زده کرده اند تقدیم کنیم.

از قبل مقامات ایرانی هماهنگ کرده بودند که مقامات شوروی دستشان را برای دست دادن با من دراز نکنند.

حضور مشاور مخصوص گورباچف معنای خاصی داشت چون او فقط به استقبال پادشاهان و رئسای جمهور کشور ها میرفت اما به خاطر قدر و منزلت امام او شخصا به استقبال ما امده بود.

حضور یک زن با این شکل و شمایل تعجب جراید را بر انگیخت یکی از روزنامه های صهیونیستی نوشته بود امام یک زن نظامی که فرمانده ی سپاه یکی از استان هاست را به همراه هیئت اعزام کرده است. در حالی که من در ان زمان دیگر فرمانده سپاه نبودم.

در طول مسیر از پنجره ی اتومبیل خیابان های مسکو را نظاره میکردم چند زن مسن را دیدم که برف پارو میکنند و مرد ها برف های پاره شده را تا کامیون حمل میکنند.از مترجم و دیپلمات ها پرسیدم ایا در این کشور بازنشستگی وجود ندارد.ان ها گفتند این شغل دومشان است و اگر بعد از بازنشستگی در خواست شغل دوم نکنند از گرسنگی میمیرند!این در حالی بود که این کشور ثروت خود را صرف مسابقات تسلیحاتی و جاسوسی و دخالت در امور کشورهایدیگر میکرد و رقیب امریکا بود!

ان شب با ترفندی موفق شدیم شام را در سفارت بخوریم . دیدن کارکنان سفارت ایران در قلب امپراطوریشرق خالی از لطف نبود من با خانم های انجا اشنا شدم و ان ها در شرایط دشواری زندگی میکردند و اصلا از سفارت بیرون نمیرفتند

ان شب یکی از سخت ترین شب های عمرم بود.پیام امام را از ایت الله جوادی املی گرفتم و مطالعه کردم همچنین نکات ان را یاد داشت کردم و سمت و سوی قبله را از ایشان پرسیدم.

صبح برای صرف صبحانه به سالن رفتیم خوراکی های متنوعی روی میز بود اما ما فقط از تخم مرغ اب پز استفاده کردیم ایت الله جوادی املی حتی از خوردن ان هم اجتناب کرد.

پس از صبحانه وسایل خود را جمع کردیم و به همراه دیپلمات ها به کاخ کرملین رفتیم .قرار بود بلافاصله پس از ابلاغ پیام به فرودگاه برویم ما اجازه ی سیاحت در شوروی را نداشتیم.

دیپلمات های همراه از یاداوری برخی نکات درباره ی تشریفات کاخ و..غافل شده بودند.

از ورود دیپلمات ها به ساختمانی که مخصوص گورباچف بود جلوگیری شد و در جلوی اتاق او نیز از ورود سفیر جلو گیری شد و گفتند ما فقط اجازه ی داخل کردن سه فرستاده ی ایت الله خمینی را داریم.

وارد اتاق گورباچق شدیم و من در ان جا با رئیس اتحاد جماهیر شوروی ملاقات کردم.اتاق اون تقریبا 20 متر بود پرده های ساده ای داشت و یک موکت بی نقش و نگار یک میز 12متری در ان بود که شش صندلی به دور ان چیده شده بود.تعداد کمی عکاس و خبرنگار در اتاق بود و مترجم و مشاور مخصوص گورباچف.

گورباچف با یک یک اقایان دست داد اما وقتی دستش را به سمت من دراز کرد بلافاصله دستم را به زیر چادر کشیدم این کار برای او گران امد گویا نوهی بی ادبی دیپلملتیک به حساب میامد او با لبخند و جمله ای که معنیش را نفهمیدم جواب داد اما معلوم بود ناراحت شده.

بعد از احوال پرسی ها اقای جوادی املی نامه ی امام را قرائت کرد و اقای لاریجانی ان را به انگلیسی برگرداند و مترجم نیز ان را به روسی ترجمه کرد.گورباچف خود انگلیسی میدانست اما برای این که تک تک جزئیات نامه را متوجه شود به روسی ان احتیاج داشت. در طول خواندن نامه به چهره ی گورباچف خیره بودم.در برخی مقاطع چهره ی او تغییر کرد و نکاتی را یادداشت کرد.

پس از خواندن نامه گفت که ما سئوالاتی داریم.سپس از ایت الله جوادی املی پرسید:ایت الله خمینی گفته اند که ما خود را در سرنوشت مسلمانان جهان شریک میدانیم این یعنی دخالت در امور داخلی سایر کشور ها."

ایت الله جوادی املی با لبخندی توضیح داد که قضیه اب و خاک نیست خاک شوروی همه اش مال شما ما خود را در هویت مسلمانی که در هر گوشه از جهان گرفتار ستم شده شریک میدانیم.

سپس مشاور مخصوص گورباچف که تا کنون ساکت بود گفت:" این که ایت الله خمینی دانشمندان ما را توصیه میکند به قم بروند و ان جا اگاه شوند توهین به ملت ما و اقای گورباچف است."

ایت الله جوادی املی با توضیح داد امام به شما توهین نکرده بلکه شما را تشویق به بحث فلسفی نموده است

زمان خداحافظی فرا رسید گرباچف دوباره شروع به دست دادن کرد این بار که دستش را به سمت من دراز کرد فرصتی نبود تا از حاج اقا بپرسم چکار کنم.همه به من نگاه میکردند دیدم اگر توی ذوق رهبر شوروی بزنم خیلی بد میشود چادر را روی دستم کشیدم و به او دست دادم.گورباچف گفت برای دست دادن دستم را دراز نکردم خواستم به مادر انقلاب بگویم ما همسایه های خوبی هستیم و دست بی اسلحه ی خود را به سمت شما دراز میکنیم شما هم  مردانتان را تشویق کنید دست بی اسلحه ی خود را به سمت ما دراز کنند...

ایت الله جوادی املی گفت:"ما هم خواستار صلح و ارامشیم"

پس از رسیدن به تهران به دیدار امام رفتیم ایشان از ماموریت راضی بودند.گورباچف نیز دو ماه بعد وزیر امور خارجه اش ادواردشوارد نادزه را برای پاسخگویی به امام فرستاد من ان جا نبودم اما برادران گفتند او سخت تحت تاثیر ساده زیستی امام قرار گرفته است


مدت ها علت انتخابم توسط امام برایم جای سئوال بود.زیرا من در ان سفر کار خاصی انجام ندادم...

ولی بعد فهمیدم امام یک زن را به قلب امپراطوری شرق وو لانه ی کمونیسم فرستاده تا جایگاه زن در اسلام را شان دهد و بگوید زن هم باید میدان دار باشد نه این که از او استفاده ی ابزاری شود...

به یاد دارم سخنان ایت الله جوادی املی را که با اشاره به ان سفر میگفت:زنان ما اینگونه هستند که در مقابل یک ابر قدرت اینطور ظاهر میشوند و با جرئت در ابتدا دست او را عقب میزنند و بعد وی را به زانو در می اورند برای ان که بگوید دست بدونه صلاح خود را به سوی مردان شما دراز میکنیم...

منبع:خاطرات سرکار خانم مرضیه حدیدچی دباغ


میم ....
۰۶مرداد

مرحوم  علامه طباطبایی- رضوان الله علیه  مطلبی را در تفسیر شریف  المیزان دارد که می فرماید: هنوز رسوبات جاهلیت در جامعه رواج دارد، یعنی جامعه، جامعه اسلامی است اما فکر، جاهلیت است.

در جامعه کنونی این چنین است که اگر مردی آلوده شد بستگان مرد احساس ننگ نمی کنند ولی اگر زنی آلوده شد اعضای خانواده احساس ننگ می کنند و چه بسا اقدام به قتل او نمایند- چنانچه در روزنامه و مجلات به امثال این اتفاقات برمی خوریم- آیا این فکر، غیر از فکر جاهلیت است؟ آیا این غیرت، غیرت جاهلیت است یا غیرت دینی ؟


 البته مسلمان باید احساس ننگ بکند اما مشترک، نه متفاوت، باید به طور یکسان غیور باشد. بی غیرتی مطابق فرهنگ منحط غرب است، تبعیض در غیرت هم، همان فرهنگ منحط جاهلی است آنچه که مطابق با فرهنگ اسلام است تعادل در غیرت است.

متأسفانه ما، اسلامی سخن می گوییم اما جاهلی می اندیشیم و اندیشه جاهلی خود را به حساب اسلام ناب می گذاریم، بی غیرتی را درباره مردها، از فرهنگ غرب و غیرت داشتن در مورد زنها را از فرهنگ جاهلیت اخذ می کنیم و این دو را با هم جمع کرده و به حساب اسلام ناب می گذاریم و بعد گمان می کنیم که اسلام بین زن و مرد فرق قائل شده است. این که در بیانات حضرت امیر (ع) آمده است که: «و لبس الاسلام لبس الفر و مقلوبا؛ اسلام به صورت یک پوستین وارونه، پوشیده شد تا شناخته نشود» (خطبه 107)


- و خدا روح مطهر حضرت امام را مهمان قران  و عترت کند که بسیاری از این پرده ها را کنار زد و اسلام ناب را روشن نمود-، در بسیاری از موارد برخی مسائل را از بیگانه های غرب و برخی را از رسوبات جاهلیت گرفته ایم و این معجون را به صورت اسلام درآورده و گفتیم که این، نظر اسلام است در حالتی که وقتی به قرآن مراجعه می کنیم می بینیم قرآن می فرماید:


«الزانیه و الزانی فاجلد و اکل واحد منها مائه جلده و لاتأخذکم بهما رأفة فی دین الله؛ زن و مرد زناکار را هر یک صد تازیانه بزنید و در اجرای حکم خدا نسبت به آنان شما را رأفت قرار نگیرد»نور/ 2) می فرماید نه درباره مرد آلوده مسامحه کنید و نه درباره زن. در مورد سرقت نیز قرآن می فرماید: «السارق و السارقه فاقطعوا أیدیهما جزاء بما کسبا نکالا من الله؛ دستان مرد و زن دزد را ببرید به سزای آنچه کرده اند به عنوان کیفری از جانب خدا»)مائده/ 38)


این که در مورد سرقت ممکن است از زن بگذریم ولی از مرد نمی گذریم و در مسأله آلوده دامن شدن، به عکس عمل می کنیم، هردو، تبعیض و ناشی از افکار و اندیشه های جاهلانه است. این التقاط و رسوب جاهلی، با آن میراث فرهنگ غلط و منحط بیگانه یک مجموعه ای به صورت اسلام در آورده است که اگر کسی با این دید و اعتقاد به سراغ اسلام شناسی برود خیال می کند اسلام بین زن و مرد فرق گذاشته است و اگر هم بخواهد امتیاز آنها را جستجو کند یا در ارث جستجو می کند، یا در دیه تحقیق می کند. مقام زن را باید در انسان شناسی جستجو کرد، نه در دیه وارث. عظمتی را که دین برای زن قائل است همان عظمتی است که برای انسان قائل شده است.


منبع: کتاب زن در اینه جمال و جلال


پ ن:گاهی مطلب کپی پیستی لازم است برای وبلاگ:)

میم ....
۰۲مرداد

تلوزیون جمهوری اسلامی یه عادتی داره فیلمای طنز و سالی چند بار پخش میکنه ولی نمیدونم چرا فیلم وعده های مرزیدنت روحانی و دوباره پخش نمیکنه بشینم به خودمون بخندیم و چطور یه نفر موفق به تحمیر(خر کردن) ملت حماسه ساز ایران شد:|

در افسانه های کهن اومده یه روز یه مرد گفت اگر رئیس جمهور بشم مشکلات و صد روزه حل میکنم ولی الان روز ها گذشته و اون مرد با امروز و فرداش داره دوران ریاست خودشو میگذرونه:^|

گفته میشه ادن مرد تونست یک تکه کاغذ از اجانب بگیره که حتی جاری شدن اب هم در ید اون تکه کاغذ بود:|اون کاغذ چیزی نبود جز برجام که از شدت تابشش این روزا مردم دارن کور میشن:\

و ما همچنان دلواپس کور شدن مردمان این مرز پر گهریم:》

...............................................

میگن مرد گریه نمیکنه:/اما اون تیکه کاغذ پارسال اشک مرد ترین مردان بهارستان و در اورد!

قرار بود لبخند به لب مردم بشینه!

اما اقای پرزیدنت ، بعد از سه سال ایا تونستی لبخندی برای مردم به ارمغان بیاری.شما رئیس جمهور ما هستید یا دشمن قسم خورده ی ما؟ چرا باید مردم هر روز از دست اندازی نزدیکان شما به بیت المال مسلمین بشنون؟بذارید به عنوان یکی از اقلیت چهار ملیونی بی سواد بی شناسنامه که در جهنم روزگار به سر میبره باید بهتون بگم گاهی نگاهی به راهی که رفتید بندازید .بازی با ابروی مسلمین، عصیان های پنهانتون در برابر ولی امر مسلمین، ضربه های سخت به اقتصاد کشور ، اقای روحانی دوست دارید با اینا به دیار باقی سفر کنید؟ ماه ها میگذره و پرونده ی دولت شماهم بسته میشه اما به قول یه نفر هیچ جای دنیا سیاستمدارا بعد از رفتنشون این قدر خار و خفیف نمیشن.امیدوارم دیگه به فکر دنیای کسایی که بهتون رای دادن و با این بی بصیرتی همچین مصیبتی رو به ملتکردن نباشید.بهتره دیگه تو فکر اون دنیای خودتون باشید

شما قبح رابطه با شیطان بزرگ رو شکستید...

یادتونه چطور حامیانتون از گریه های دلواپسان توی مجلس خوشحال شدن؟ اما الان یه ملت باید از دست شما گریه کنن...

کسایی که تا دیروز حامی اون تکه کاغذ بودن الان از دلواپسان هم انقلابی تر شدن

اما باید بگم که همیشه برای توبه ی سیاستمداران وقت نیست...بلافاصله هم توبه قبول نمیشه شاید گندی که زدید فقط 20 دقیقه طول کشید اما توبه تون رو شاید بعد از 15 سال بپذیریم

خنده هایی که موقع دلواپسی دلواپسلن این کشور کردید ارامشی که اون موقع داشتید حرامتان...


میم ....
۰۲مرداد

باید درباره یه پدیده رایج حرف بزنم(اهم اهم (صدای سرفه  خخخ)).اونم شرح حال ملت گرفتار در اینستاگرامه. نکته ی اول اینکه من هیچ تردیدی در صهیونیستی بودن و شیطانی بودن این شبکه ندارم حتی اگر مثلا سایت امام خامنه ای هم اونجا صفحه داشته باشه به هر حال با رود سایت حضرت اقا به یه شبکه ی صهیونیستی اونجا تطهیر نمیشه.هر چند برخی مدارک نشون میده که اون صفحه تحت کنترل دفتر امام خامنه ای نیست!

به هر حال من میخوام از خودنمایی و بت هایی که افراد از خودشون ساخن بگم. شاید برای خیلی از مذهبیا وحشت انگیز باشه که یه خانم مذهبی عکسشو بذاره پروفایلش اما من مشکلی در این کار نمی بینم. که هر خانم و هر اقا عکس خودشونو برای پروفایلشون بذارن. البته عکسی که خالی از اداهای جلف یا لبخند های فریبا باشه:|یه عکس معمولی  و ساده.اما مشکل من عکس های متعددی هست که افراد از خودشون پخش میکنن و مدام میخوان زندگی شونو به رخ بقیه بکشن و بگن الان اینجاییم اونجاییم و...از خودشون بت میسازن هرچقدر لایک هاشون بیشتر باشه پرستش این بت بیشتر میشه!

البته من با این دسته افراد معلوم الحال هم هیچ صحبتی ندارم. و ندید بدید بازیشونم به من ربطی نداره:\

من توجهم به سمت صفحات منتسب به دختران چادری جلب شده!که اینروزا همه ی رسانه های فرهنگی دربارش حرف میزنن و همشون یک صدا معتقدن این کار جلب توجه و خودنمایی هست.اول لازمه این مورد و بیان کنم من با این عمل لوس ه به اسم تبلیغ حجاب باب شده کاملا مخالفم چه عکس از جلو باشه یعنی صورت های افراد هم مشخص باشه چه از پشت باشه و فقط یک چادر رفته در باد رو نشون بده:|و حتما بعدش رو میدونید برادران میان کامنت میذارن که حجاب شما مایه فخر ماست و خواهران هم شکلک قلب میفرستن:/

من برای این مسائل چند حالت تصور میکنم.حالت اول منت گذاشتن سر خدا!یعنی صفحه هایی میشناسم که طرف فقط میخواد بگه من توی این هوای گرم چادر میزنم و...و خیلی خوبم و فرشتمو اینحرفا!حالت دوم مظلوم نمایی یعنی طرف تنها چیزی که تو صفحش مینویسه اینه که من خیلی مظلوممو از صبح تا شب دارم تیکه میشنوم،حالت سومم اینکه طرف بخواد به همه ثابت کنه بر خلاف تصورشون خیلی زندگیش شاده و میره و میاد و خیلی ازاده!:/

این شرح کامل اونچه بود که نگرانی فعالان فرهنی رو برانگیخته:)

نکته ای که لازمه به همه یاداوری کنم اینه که هر زمان درباره مسائل فرهنگی چیزی نوشته شد متهم ردیف اولش قشر زنان بودن و اینجا هم همه اون دختران چادری رو محکوم به خود نمایی میکنن در حالی که از ضمیرشون اگاه نیستیم و ممکنه تهمت بزنیم . حالا ممکنه بگید منم همین الان این تهمت رو بهشون زدم!نه من فقط دارم میگم این کار عبث و بیهودس!اما بقیه همه حرف از خودنمای و جلب توجه میکنن سئوال من اینه چرا توی این مسئله که اسیب اجتماعی تلقی شده و بعضیا حرف از بی عفتی اون دخترا میزنن  و میگن صفحشون جای رفت و امد پسران و حرفای دوستانس . هیچکی تا حالا نگفته اصلا اون پسر های مثلا مذهبی توی همچین صفحه هایی چه غلطی میکنن؟ایا وقتی اسباب گناه فراهم بود اون پسر ها هیچ مانعی دربرابر خودشون نمیبینن؟

همیشه همگان نگران عفت زن ها بودن و هیچ کس نگران عفت مردان نبوده:)و این جوری نشون میده که همه ی کارهایی که زنان میکنن باید در جهت پاکی مردان باشن!که البته بعضیا اصرار دارن بگیم پاکی جامعه!و این چیزی نیست که بشه کتمانش کرد...


میم ....
۳۱تیر

فاطمَ اُ بیار وضو گرم بختت سُز با!فاطمه اب بیا وضو بگیرم بختت سبز بشه!

البته من که اسمم فاطمه نیست ولی همه رو فاطمه صدا میزنه!میگه بختت سبز بشه قطعا منظورش تشکیل خانواده و این حرفاس . البته بعد از این دعاهاش با جمعیت متاهل حاضر در اون مکان مواجه میشه که بهش پیشنهاد میکنن از این دعا ها واسه کسی نکنه:/براش ظرف اب بردم وضو بگیره بعد روسریشو زدم سرش واسش مهر و تسبیح گذاشتم شروع کنه نماز خوندن دعاشو عوض کرد گفت ایشالا تو درس خوندن موفق بشی:|هر دانشگاهی دوست داریقبول شی:|یه مقدار هم با جمعیت متاهلین پشیمان ابراز همدردی کرد:»

البته این که دعای جدیدی نیست همیشه دو طول دوران دانش اموزیم دعاشو پشت سرم حس کردم!چون هیچوقت تلاشی نمیکردم ولی همیشه نتایج دهن پر کنی واسه خانوادم میوردم هر چند از نظرم خودم ذره ای هم ارزش نداشتند:/

اون جمعین پشیمان هیچ طول زندگی مشترکشون به ده سال هم نرسیده شاید ناراحتیشون موقت باشه ولی وقتی پیرزن هشتاد ساله بعد از پنج تا بچه و مرحوم شدن شوهرش با اون افراد ابراز همدردی کنه به نظرم من با مصیبت عظمایی مواجه شدم:|و اون مصیبتم همنشینی با لشکر شکست خورده ی پشیمان تلقین کننده ی همه ی حسای منفی عالمه!الکی مثلا من خودم خیلی مثت اندیشم:/ولی یاس فلسفیمو به اون یاس ترجیح میدم خخخخ

من هیچ وقت یه زوج ارمانی ندیدم فقط وصف چند نفر محدود رو شنیدم.باید بگم ارمان من با ارمانی که از دین میاد متفاوته به خاطر همین تا حالا زوج های مذهبی خوشبخت زیادی دیدم ولی با نمونه ای که ارمان خودم و درشون مشاهده کنم مواجه نشدم! 

باید همیشه این سوال پرسیده بشه چرا همه ی متاهل ها ابراز پشیمانی میکنن و همه مجردا میگن دلشون میخواد ازدواج کنن:/

همنشینی با اون افراد فکر نمیکردم تا این حد برام ناراحت کننده بشه!

باید علامت سوال هامو درباره زندگی یه بار بنویسم دلم نمیخواد سوال هام بی جواب زیر غبار روزگار پوشیده بشن باید یه وقت حسابی واسشون بذارم:/

کمی با ربط:همیشه ارزو داشتم با حضور ذهن کامل یه ارمان شهر واسه خودم بنویسم:)حتی اگر همه ارمان های دوست داشتنی من و مزخرف بخونن!به هر حال مانعی در برابر این کار نمیبینم(-B<تنها چیزی که لازم دارم یه مقدار استعداد نیسند گی که مطمئنم یه روز به ارزوم میرسم و کسبش میکنم!^____^

بی ربط:کاش بیان امکان استفاده از شکلک داشت:\ 

میم ....
۳۰تیر

با شروع شدن فصل بیکاریم هیچ چیزی جز کتاب خوندن برام باقی نمیمونه. اما دیروز تصمیم گرفتم یه کتاب تکراری رو بخونم . کتاب "نظام حقوق زن در اسلام" شهید مطهری.خب من قبلا با عجله این کتاب و خونده بودم و خوب فکر نکرده بودم . 

*دوران مدرسه یه روز امتحان جهان بینی داشتیم همین طور که کتاب و میخوندم به مامانم گفتم این کتابای شهید مطهری هم اون قدرا عالی نیستن!گفت:چرا؟ گفتم اخه انگار همش میخواد یه چیز مهمی بگه و اخرش نمیگه!غیر منتظره تموم میشه گفت:اخی بنده خدا رو زود کشتن زنده نموند که تو بهش یاد بدی:|*

خب من و این جواب و نمیپسندم چون بعضیا فکر میکنن اگر ما به کار بزرگان ایراد بگیریم میخوایم بگیم بیشتر از اونا تخصص داریم در حالی که ما فقطداریم اعلام میکنیم از کار اون ها خوشمون نمیاد حالا بستگی داره اون بزرگان چه کسایی باشن اگر علمای دین باشن بسته به اعتقادی که به خدا و دینش و اختیاراتی که به علما داده یا ازشون با اکراه تبعیت میکنیم یا خودمونو میزنیم به کوچه عمر چپ! 

به هر حال هیچی نمیتونه مانع من از حرف زدن درباره کتابی بشه که دیروزخوندم.

خب اما اون کتاب.یادمه یه روز به یه نفر گفتم ما به کسایی که دم از حقوق مساوی برای زن و مرد میزنن مدیون هستیم.بهش گفته بودم یه روز دلیل این حرفمو مینویسم خب الان وقتشه.به مقدمه ی کتاب شهید مطهری توجه کنید.ایشون میگن شرایط امروز ایجاب میکنه ما درباره ی این مسائل(مسائل مربوط به حوزه خانواده) حرف بزنیم و دوباره دربارش فکر کنیم.یعنی محرک ایشون برای نوشتن این کتاب همون مسائل ازادی و تساوی و جریان های فمنیسمی بوده.حالا فهمیدید چراگفتم ما به این افراد مدیونیم.اولا اینکه اگر شعار های اونا نبود علمای اسلام و شخص شهید مطهری من مطئنم هرگز دست به تالیف همچین کتابایی نمیزدن و بدبختی  حقوق دینی فراموش شده ی زن ها تا ابد مخفی میموند.گاهی فکر میکنم  امام خمینی هم که یگانه مدافع واقعی و حقیقی حقوق زن بود بدونه همچین محرکی به این فکر میوفتاد که افکار حقیقی خودشو ابراز کنه یا نه!به هر حال چیزی که بدیهیه اینه که درسته زن غربی به مراتب بدبخت تر از زن شرقی بوده اما هیچ چیزی دال بر خوشبختی زن شرقی وجود نداره و چه جریانات مطالبه گر حقوق مساوی به وجود میومدن و چه به وجود نمیومدن لازم بود علمای اسلام برای جامعه ی خوشون کاری بکنن الحمد لله که اون جریانات بوجود امدن و علما رو وادار کردن اندیشه های خودشونو به مردم معرفی کنن و دست به کتابت بزنن!

اما مطلب دیگه اینکه من همیشه برای خودم متاسف بودم و هستم!متاسفبابت اینکه من مشغول خوندن این کتابم . اما نه از این جهت که این کتاب بده یا این که ارزش خوندن نداره از این جهت که چرا من باید همواره مشغول پرسش از خودم باشم در حالی که جنس مخالف هرگز این چنین پرسشی نداشته و هیچ چیزی درون ناراحت من و خوشحال نکنه اگر من هرچقدر هم کتاب بخونم در اخر میتونم توی هر بحث منطقی با جنس مخالف و موافقو و با هم دین و غیر هم دین پیروز بشم اما چیزی نصیب خود من نمیشه

یه مشکلی که من با این کتاب دارم اینه که شهید مطهری از من خیلی دور بوده و توی روزگاری زندگی میکرده که اسلام غریب بوده و گرایش به کمونیسم و ... کاملا امر عادی به حساب  میومد افرادی هم که رفتن گناهی براشون نمیبینم اصلا اسلام کجا بود که بخوان باهاش اشنا بشن .به خاطر همین حوادث عصر ایشون بوده که ایشون تو کتابشون مدام درحال مقایسه اسلام با مکاتب دیگه ی دنیا هستند و مدام برتری اسلام رو به رخ میکشن در برتری اسلام شکی نیست اما برای من در عصر حاضر بسیار بی معنیه درباره ی دین خودم سوال داشته باشم و برای اقناع من بیان دینمو با یه مکتب داغون دیگه که از ابتدایی ترین بنیان هاش میشد فهمید چقدر الکی و زپرتی ، مقایسه کنن و بگن اسلام خیلی خوبه پس جای سوالی نیست!خب من با خود این خیلی خوب کار دارم نه با اون به اصطلاح رقبای داغونش!

اما میخوام حسمو نسبت به یه چیزی خیلی رک بگم..

شهید مطهری توی مقدمه از وضع اسف بار زنان امریکایی و اروپایی که از خونه هاشون بیرون کشیده شدن و سختی خونه ازشون گرفته شد و بجاش مجبور بودن به عنوان نیروی کار ارزون توی کارخونه ها کار کنن و فعالیتی معادل فعالیت یک مرد تنومند رو انجام بدن..از بیماری ها و دست ها و بدن های مجروح و فقدان حامی برای اون بیچاره ها حرف زد..

خب شنیدن این چیزا بسیار تاسف اوره و ادم دوستم داره برای اون بیچاره ها ساعت ها گریه کنه!اما من اگر توی اون روزگار بودم مطمئنا همین کار و میکردم و شاید نهایت شکایتم از زندگی این بود که چرا هیکل بزرگ تر و بازوی اهنی ندارم!به هر حال من دوست داشتم کارفرما بهم ظلم کنه و نهایت یه پول سیاه مقابلم بندازه و من خوشحال بشم.از اول قرارم با کارفرما همین بود اون به من ستم کنه من اطاعت کنم و سهمم یه مقدار پول باشه.این یه زندگی لذت بخش بود برای من که دست و پام مجروح بشن ، وزنه های سنگین و بلند کنم و وقتی کارم تموم شد کف کارخونه یا معدن یا مزرعه جان به جان افرین تسلیم کنم! چون از اول شرایطشو میدونستم.اما میدونید زندگی تلخ چی بود؟این که با یه حلقه ی طلایی و یه لباس زیبا ازدواج کنم و از طرف کسی که قرار بود به من محبت کنه مورد ظلم و ستم واقع بشم.

کیه که شوهر ظالمشو به کارفرمایه ظالم ترجیح بده؟؟؟؟هیچ کس...

نمیتونم قبول کنم زن غربی که از خدا فقط پسر خدا و یکشنبه کلیسا رفتن و میشناخت کار غلطی کرد!برای اون زن به نظرم این بهترین کار دنیا بود چند قرن بدبختی رو تحمل کرد الان میتونه توی اسایشی که پس از قرن ها بدست اومده زندگی کنه...

اما من از خدا چیزای بیشتری میدونم...مسیر من با اونا فرق خواهر کرد.

پ ن:این کتاب همیشه ارزش خوندن داره!


بروز کردن وبلاگ با گوشی خیلی سخته:(

میم ....
۲۹تیر

امام علی ( ع ) :خوش ترین زندگی زندگی با "قناعت" است.

گاهی فکر میکنم چرا همیشه خونه هایی که توی تلوزیون نشون میده همه مبل دارن یا همه اشپزخونشون یه دریاست.یا از پشت همه ی پنجره های خونه منظره ی زیبایی مشخصه و ادم میفهمه اون پشت یه باغچه ی بزرگ هست.خب مطمئنا این چیزا بد نیست.خدا ببخشه به صاحبش؛-)اما مگه تو ایران چند نفر خونه های این شکلی دارن که توی تبلیغات تلوزیونی مدام نشونشون میده یا توی تبلیغاتی که از روغن و برنج پخش میکنن یه سفره چقدر باید متنوع باشه و دراز!

یادمه اون قدیما من و خواهرم فیلم میدیدیم.دوربین که تو قسمتای مختلف خونه طرف و نشون میداد از مبلمان و تلوزیون و لوستر ها میشد فهمید که طرف دستش به دهنش میرسه بعد پدر خانواده که از زندتن ازاد شده بود همه ی وسایل اون خونه رو ات و اشغال خطاب کرد و به زنش گفت امروز فردا این ات اشغالا رو میفروشیم و بر میگردیم تو خونه قبلی خودمون:|خواهرم گفت با این حساب ما گداهستیم دیگه:-\

خب البته این که خاطره فیلم دیدن من بود و فاقد هرگونه ارزش تفکر:)

بذارید یه مثال واقعی بزنم:) دولت اقای احمدی نژاد و وقایعش هرگز از خاطره ها محو نمیشه.حد اقل برای هزاران نفری که مسکن مهر دارن!

تلوزیون معمولا از چند تا خانواده که کلید مسکن مهر و بهشون داده بودن فیلم کوتاهی میگرفت و بعد از اخبار ساعت 9 نشون میداد.بیشترشون میگفتن ما سال ها خونه نداشتیم و الان که خونه دار شدیم چقدر خوشحالیم و...ولی دوربین یه چرخ تو خونه میزد وسایل زندگیشون نشون از تجمل داشت!مدل پرده ها مبل ها تلوزیون و...

معمولا میگن این حرفا رو ادمای خسیس میزنن.این که من خودم خسیسم و نمیتونم کتمانش کنم ولی به هر حال فکر کنم عاقلانه این باشه ادم یه خونه واسه خودش داشته باشه بعد بزنه تو فاز اینکه خونشو مجلل کنه:|

من که حس درونی خودمو خسیس بودن تعریف نمیکنم بهش میگم قانع بودن^___^ درباره اینکه اکثریت واسه شعار های اقتصاد مقاومتی طره هم خرد نمیکنن واقعا هیچ حرفی ندارم:/البته بجز  ماه اول سالB-|

یه مفهوم فراموش شده ی قران یعنی "حیات طیبه" گفته میشه کلید رسیدن بهش قناعت کردنه

«مَنْ عَمِلَ صَالِحاً مَن ذَکَر أَوْ أُنثَی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیینَّهُ حَیاةً طَیبَةً وَلَنَجْزِینَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا کَانُواْ یعْمَلُونَ؛ هر کس، از مرد یا زن، کار شایسته کند و مؤمن باشد، قطعاً او را با زندگی پاکیزه ای، حیات می بخشیم و مسلماً به آنان بهتر از آنچه انجام می دادند، پاداش خواهیم داد»(نحل/ 97).

♥♥♥

«و سئل عن قوله تعالی فلنحیینه حیاه طیبه» فقال هی القناعه؛ از امام علی (ع) پرسیدند: منظور از جمله «فلنحیینه حیاه طیبه» چیست؟ فرمود: قناعت» (نهج البلاغه، کلمه قصار 229). البته بدون شک مفهوم این تفسیر امیرالمومنین، محدود ساختن حیات طیبه به صرف قناعت نمی باشد بلکه بیان مصداق و نمونه روشنی از آن است، چون اگر همه دنیا را به کسی بدهند ولی روح قناعت را از او بگیرند همیشه در آزار و رنج و نگرانی به سر می برد و به عکس اگر انسان روح قناعت داشته و از حرص و آز و طمع بر کنار باشد، همیشه آسوده خاطر و خوش است (تفسیر نمونه، ج 11 ، ذیل آیه 97 سوره نحل.)


فکر کنپ اگر نفرینی رو به سمت مسئولین دوران سازندگی که با مردم این چنین کردن و روحیه مصرف و تجمل رو درشون بوجود اوردن ببریم کاملا به حق باشه-.-...تا وقتی حکام ساده باشن مردم هم سادن.وقتی اونا مجلل شدن مردم هم...

★★★

امام خامنه ای (♥) : ضعفهای ما خطرهائی است که در سر راه ماست و در این مدت وجود داشته است و باید بعدها جلوی اینها را بگیریم. اولین ضعف ما گرایش به دنیاطلبی بود که گریبان بعضی از ماها را گرفت. بعضی از ما مسئولین دچار دنیاطلبی شدیم، دچار مادیگرائی شدیم؛ برای ما ثروت، تجمل، آرایش، تشریفات و اشرافیگری یواش یواش از قبح افتاد. وقتی ما اینجور شدیم، این سرریز میشود به مردم. میل به اشرافیگری، میل به تجمل، میل به جمع ثروت و استفاده‌ی از ثروت به شکل نامشروع و نامطلوب، به طور طبیعی در خیلی از انسانها هست. وقتی ما خودمان را رها کردیم، ول کردیم، دچار شدیم، این سرریز میشود به مردم؛ در مردم هم این مسئله پیدا میشود.۱۳۹۰/۱۱/۱۴


میم ....
۲۸تیر

من میخوام موضوعات وبلاگمو اسمشونو عوض کنم ولی بلد نیستم:(!

میم ....
۲۷تیر

دوست دارم زیاد درباره ازدواج و خانواده فکر کنم، خب اولین چیزی که به ذهن مخاطب میرسه اینه که من کمبود شوهر دارم ، شاید من کمبود حضور پرنس چارمینگ داشته باشم اما کمبود شوهر ندارم!خخخ وقتایی هم که احساس کمبود میکنم وقتیه که میرم خرید چون خوشم نمیاد با فروشنده ها حرف بزنم/:

یه روز مدرسه زود تعطیل شده بود یکی از اون کلاسیا باباش یادش رفته بود بیاد دنبالش ، بهم گفت اگر من صاحب داشتم اینطور وسط خیابون نمیموندم ، گفتم صاحب چیه؟گفت یعنی بذارن شوهر کنم ، طفلی دلش خوش بود!خواستم بهش بگم مردی به نام شوهر زیادم ان تایم نیست ولی بی خیال شدم

به هر حال فکر کردن به این چیزا تمام ذهن من و اشغال کرده!

یکی از پسرای محل میخواد زن بگیره ، طلبس ، یکی از معیاراش خوشکل بودن طرفه . مامانم میگه حق داره ، بله حق داره به هر حال محض رضای خدا یا در جهت ارمان های انقلاب که نمیخواد زن بگیره زن میگیره تا گره فعلی زندگیش باز بشه ، جالبه اون که پسره میتونه گرهشو باز کنه ولی دخترا نمیتونن 

الان میگم منظورم چیه . من متاسفم که امشب تصمیم گرفتم درباره این چیزا بنویسم اما دلم این و میخواد

تو معامله ی ازدواج دو طرف حقوق واجب میگیرن پسره حقوقشو با چیزایی مثل زیبایی اون دختر میگیره و دختره هم با پولدار بودن اون پسر ، اما نمیدونم چرا تمام چهره ها مصلح نگران حقوق دسته ی اول هستن و سعی در کتمان حقوق دسته ی دوم میکنن 

من همیشه از مونث خلق شدنم ناراحت بودم بجز یه روز که مجبور بودم صبح تا شب تو یه نمایشگاه کار کنم و اون شب وقتی افقی شدم خدا رو شکر کردم که کار کردن برام واجب نیست ، به هر حال کفه ی ناراحتی هام سنگینی میکنه ، من تو زندگی مشکلات زیادی نداشتم اما مشکلات دیگران ناراحتی های من ‌و زیاد کرده حتی مشکلات کسانی که قرن ها پیش زندگی میکردن ، شاید من ایمان ندارم خدا انتقام مستضعفین رو میگیره...ولی نه بالاخره این اتفاق میوفته اما صبر کردن ناراحت کنندس...

درباره ناراحتیم از مونث خلق شدن...هر وقت بحث زیبایی پیش میاد خیلی شدید میشه الان مخاطب احساس میکنه یه میمون پشت وبلاگ "نگاه من" مخفی شده ، اما منم به اندازه ی خودم زیبا هستم ولی من فقط این مقدار کم نیستم ... به دوستم میگم یه زن هر چقدرم کریه باشه زنه ... جذابه و این برای همه کافیه...

من چرا باید ازدواج بکنم؟من میگم برای اینکه زندگی راحت تری داشته باشم .. اما این امر برای هیچکس میسور نیست ، مصلحان اجتماعی که اکثرا توی کتاب و قران سر رشته دارن غایتشون مهم جلوه دادن خانوادس ، اما خانواده ارمانی اونا که هیچکس ایده الشو درش پیدا نمیکنه بیشتر شبیه اردوگاه عشق اجباریه ، اونا معمولا انتظار کنار گذاشتن معیار ها رو دارن که این درخواست ظالمانه ایه. شاید الان کسی بگه تو خدا رو ناتوان از این میذگدونی که بهت اسایش بده؟نه من خدایی رو میشناسم که از بندگان امتحان میگیره...

من که خانم میم هستم هیچوقت از خدا کمال بعد از سختی نخواستم ، میدونم این بسیار بده اما من از کرم کبریائیش فقط اسایش خواستم

مصلحان انتظار دارن جوونا از چاله به چاه مهاجرت کنن و بعد از این که تمام سال های جوونیشون گذشت پله پله بالا بیان نور خورشید بهشون بتابه و احساس خرسندی کنن ، و بعد زیر نور افتاب از خودشون میپرسن چرا؟

_____________________________________________________________________________

به هر حال من کمبود شوهر ندارم،پرنس چارمینگ هم از نزدیک خونه ما رد نمیشه من فقط مقدا زیادی از خودمو احتیاج دارم تا دیگه اون مقدار کم نباشم ، این که یه دختر ۱۸ ساله باشم یه چیز ناچیز از منه ...

راستی میدونستید از تشکیل خانواده دادن بقیه خوش حال میشم،انگار هنوز اجتماع پا بر جاست ، هر چند نابود شدنشم زیاد مهم نیست:-\

مشکل اینه من فراموش میکنم زنذگی یعنی اینکه هر روز برای خدا سختی بکشی اما من نمیتونم باور کنم خدا فراری ها رو مجازات میکنه...خدایا تو میدونی چقدر من و ضعیف افریدی...!


پ ن:لطفا برام ننویسید قبلا این حسا رو داشتید الان خوب شدید

باور نمیکنم

پ ن۲:من دوباره مینویسم.شاید نوشته ی بعدیم درباره ازدواج اسن سکس رو کاملا نقض کنه!

پ ن۳:کسی حق مسخره کردن من و نداره

میم ....
۲۶تیر

از اینکه یه خواننده مثل تتلو یا یه بازیکن مثل سوشا تو اینستاگرامشون به امام خامنه ای ابراز ارادت میکنن یا یه دختر المانی بعد از دیدن عکس امام خامنه ای مسلمان میشه هرگز تعجب نمیکنم، اصلا مگه میشه این اقا رو دوست نداشت و جذبش نشد؟:)

درباره امام خامنه ای همه چی عجیبه ، نمیدونم چرا امام خامنه ای روزگارش مثل امام خمینی نشد، مثلا چرا حتی با ادمای مذهبی باسد بحث کنیم که به ایشون بگن امام نه رهبری و ... یا مثلا یه چیزیو دقت کردین تو فیلما وقتی میخواد یه خانواده مذهبی رو نشون بده دوربینو میبره روی دیوار خونشون که عکس امام خمینی روشه بعد بعدما متوجه میشیم که این خانواده مذهبین:|اما هیچوقت عکس امام خامنه ای کنارش نیست:/یا حتی تو فیلمای زیادی دیدم بازیگرا از امام خمینی حرف بزنن اما هیچوقت ندیدم کسی از ایشون حرف بزنه!

راستش امام خمینی و امام خامنه ای بودن که دین و برای من شیرین کردن:)من حرفای ایشونو به هر حدیث معتبر و غیرمعتبر و روایتی مقدم میدونم مگه کسی هم هست بیشتر از اونا رو قران و سنت مسلط باشه و بخواد دربارهدینحرف بزنه:)

مردمی که امامت ایشونو قبول نمیکنن بد ظلمی به خودشون میکنن اونا یه مشت یتیمن که پدرخوانده های ظالمی بهشون حکومت خواهند کرد


من این اقا رو دوسش دارم:)

اماااااااممه:)


پ ن: دلمم واسش تنگ شده:"|

میم ....