نگاه من

نگاه من
آخرین نظرات
۰۷شهریور

دیروز جنس ایرانی خریدم(-Bاسم مغازشون ایران دخت بود ، اگهیشو روز قدس بهمون داده بودن.قبلا هم رفته بودم سر بزنم ولی چیزی لازم نداشتم تا بخرم فقط رفته بودم نگاه بندازم ببینم چه خبره ، هر چند از این مشتری هایی که چیزی نمیخوان و الکی میرن تو مغازه بدم میاد،اعصاب فروشنده رو خورد میکنن:/خلاصه دیگه رفتم مغازشون.جز معدود اماکن عمومی بود که یه عکس جدید از امام خامنه ای توش بود خخخخ اخه بقیه جاها عکس اینقدر قدیمیه که هنوز اقا ریشش سیاهه:|

فقط یه چیزی اینکه قیمتاش گرون بود /:چیزی که خریدم و تو هزار مغازه دیدم ولی اونجا وقتی روش نوشته بود made in iran احساس خرسندی بهم دست داد:`)

کلا هر وقت میرم تو همچین مغازه ای که سر درش نوشته فقط ایرانی یا توی  کتاب فروشی البته کتاب فروشی که واقعا کتاب داشته باشه نه مطالب ترجمه شده بدرد نخور:|دلم میخواد یه جیب پر پول داشته باشم و فقط بخرم:)اما تا کنون این اتفاق نیفتاده:`|امیدوارم زود تر این اتفاق بیفته:)

گرون بودن جنساشم حل میشه:/ایرانیه دیگه هر چقدر خرج کنی اخرش سفره خودت رنگین تر میشهn_n

مصرف‌کننده‌ی باانصاف، مصرف‌کننده‌ی باوجدان هم میتواند همین‌جور به تولید کشور کمک کند؛ دنبال اسم و رسم نروند، دنبال بِرَند نروند - این حرفی که حالا مرتّب تکرار میکنند: بِرَند، بِرَند - دنبال مارک نروند؛ دنبال مصلحت بروند. مصلحت کشور، مصرف تولید داخلی است، کمک به کارگر ایرانی است. بعضی‌ها هستند حتّی حاضرند به نفع کارگر هم شعار بدهند، رگ گردن را هم درشت کنند و شعار بدهند، امّا در عمل به کارگر ایرانی لگد بزنند.

امام خامنه ای(♥):1394/9/2

میم ....
۰۷شهریور

زن اگر چنانچه در محیط خانواده، محترم و مکرّم شمرده بشود، بخش مهمّی از مشکلات جامعه حل خواهد شد.

🌸

آداب و سننی لازم است وجود داشته باشد که زن در سطوح مختلف دچار ستم‌زدگی نباشد. یعنی از مسائل کاملاً شخصی و خصوصی - یعنی مسائل جنسی - احتمال و امکان ستم‌زدگی زن و مظلومیّت زن وجود دارد، تا مسائل عمومیتر مثل مسائل معاشرتی، مسائل خانوادگی؛ احترام در چشم شوهر، در چشم فرزند، در چشم پدر، در چشم برادر. زن اگر چنانچه در محیط خانواده، محترم و مکرّم شمرده بشود، بخش مهمّی از مشکلات جامعه حل خواهد شد. باید کاری بکنیم که بچّه‌ها دست مادر را حتماً ببوسند؛ اسلام دنبال این است. کما اینکه در خانواده‌های مذهبیتر و اخلاقیتر و نزدیکتر به مفاهیم مذهبی، اینها مشاهده میشود. فرزندان خانواده نسبت به مادر تکریم داشته باشند. هیچ منافاتی ندارد این تکریمِ نسبت به مادر، با آن حالت عاطفی و خودمانیگری‌ای که بین فرزند و مادر وجود دارد؛ هیچ منافاتی ندارد؛ این احترام باید باشد.


امام خامنه ای(❤️) ۱۳۹۲/۰۲/۲۱

میم ....
۰۶شهریور

دیروز رفته بودم خونه همسایه.دخترش امار کل مدارس دخترونه رو داره:/ یکی دو ساعتی پیش همسایه موندم.من عادت ندارم زیاد برم پیش همسایه ها یا پیش فامیلامون مگر اینکه دختری همسن من داشته باشن در غیر این صورت حضور خودمو در اون جمع بی ربط میدونم.

پیشش نشسته بودم اول پرسید رتبت چند شده بعد رتبه خودشو وضع همه ی دخترای محل و گفت:/باور کردنی نبود برام کسایی که ازشون حرف میزد شاگرد زرنگای مدرسه بودن ولی همشون کنکور تجربی دادن و گند زدن و قراره برن پیام نور و دانشگاه ازاد-.-بدترینشم یکی از زرنگ ترین شاگردای مدرسه قدیمی بود که گفت متاهل شده و بی خیال درس خوندن شده.بعدش شروع کرد از خواستگارش حرف بزنه:|گفت پدر مادر پسره شب خواستگاری تا تونستن قربون صدقش رفتن و هی گفت تو جای دختر نداشتمونو پر میکنی و هر چی بخوای برات خرج میکنیم:||ولی گفت پسره خیلی سوسول بوده اونم ردش کرده:/

ماجرای خواستگاری ملت برام جالب نیست واسه همین بهش گفتم چطور شده شاگرد زرنگای مدرسه که ادعاشون تو مدرسه گوش فلک و کر کرده بود همه گند زدن؟ گفت دیگه یا متاهل شدن و براشون قضیه درس بی اهمیت شده یا خواستگار جدی دارن و به ازدواج فکر میکنن.خلاصه حرفش این بود که دخترا یا تو فکر ازدواجن یا تو فکر درس و یکی رو انتخاب میکنن.اصلا خوشم نیومد.بذارید احساس قلبیمو بگم، انتهای این دوراهی تحقیر هست.زنی که درس و ول کرده و زود متاهل شده و زود مادر شده یه روز بچش مادرشو بی سواد قلمداد میکنه و زنی هم که همه ی عمرش تحصیل کرده جامعه بهش میگن بدبخت چون شوهر نداره و فکر میکنه.چرا هیچ وقت بین تحصیل و پدری برای پسرا مسئله ای به وجود نمیاد ولی دخترا باید تمام دوران نوجوانی و جوانیشونو به این موضوع فکر کنن و بدونه هر کدوم از این راه ها احساس تحقیر از طرف بچش یا حقارت دربرابر حرفای جامعه بهشون دست بده.یعنی اونا وجودی تا این حد ضعیف و غیر قابل برنامه ریزی دارن؟اونا یا تنبل هستن و یا ضعیف...

چیزایی که میبینم واقعا خیلی ناراحت کنندس...البته همه ی اونا احساس رضایت میکنن و شاید اصلا من حق ناراحت شدن و نداشته باشم..

میم ....
۰۴شهریور

سلام:)این ماهی نارنجیا رو دیدین؟:)مال ویندوزxp هستن.خدا xp رو رحپتش کنه دیگه خخخ.بچه که بودم هفت هشت سالم بود فکر میکردم این ماهی بزرگه زشت ترین موجود کره زمینه:|چون همیشه خیال میکردم اون نقطه ی سیاه رو دم ماهی چشم ماهیه:|||و ماهی بزرگ خلاف جهت داره شنا میکنه:/با خودم گفتم چه موجود بدترکیب قناسی:/تا این که یه بار رایانم هنگ کرد و موندم به صفحه خیره شدمo.Oو فهمیدم همیشه اون ماهی بدبخت و برعکس نگاه میکردم خخخ اینجاست که شاعر میگه چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید:"))بعد از فوت مرحومxp:| دیگه این عکس و ندیدم تا اینکه الان پشت سیستم کتابخونه نشستم و دیدم به علت داغون بودن رایانشون ویندزشون xp هست:/و باز با دیدن این ماهی یاد حماقت دوران کودکی و درس شستن چشما افتادم:/

مامانم از مستندای دریایی خوشش میاد.بهم میگه بیا ماهیا رو ببین.از نظرم ماهیا خیلی زشتن.اما الان فکر میکنم نکنه اون بدبختا رو هم عوضی نگاه کردمB~|

:))

میم ....
۰۳شهریور

چرا از هر جای شلوغ کع رد میشیم کتاب میبینیم ولی مطلب مفید نه!از توی ترمینال گرفته تا کنار خیابون و غرفه های مذهبی که پیش مقبره های امام زاده ها میزنن🤔ولی نمیدونم چرا اکثر کتابا مفت هم نمی ارزن😒بیشتر کتابا رو که ببینیم صرفا مطالب ترجمه شده از نویسنده های غربی هستن یا کتابای ادبی از ادیبان منحرف خودمون+کتاب اشپزی+کتاب تربیت فرزند+و کتاب درباره اون دنیا و عذاب قبر و...😑

ولی مثلا هیچوقت کتابای جدید نمیبینم.میشه گفت اگر کتابای مذهبی رو ازشون کسر کنیم باقی مطالب زرد بیشتر نیستن که از خوندنشون هیچی نصیب ادم نمیشه😒و همین کتابای زرد هزاران نسخه ازشون چاپ میشه و کتابای به روز و مفید و هیچ جا پیدا نمیکنیم🤔

دو جا احساس سرشکستگی کردم😬

یه جا دم معراج شهدا که فروشنده حاضر نمیشد کتاب مورد نظرمو از تو جعبه در بیار و میگفت باید فردا بیای☹️

یه جا هم دیروز پیش غرفه کیهان که کتاب مورد علاقمو نداشتن😬گفتن دیروز یه نفر اخریشو برد😒

میم ....
۰۱شهریور

حامد یزدان پناه:

مردی که با زنی ازدواج میکنه که اون زن هیچ عقیده پایدار و ثابتی نداره.در حالی که حامد یزدان پناه در خانواده ای به شدت مذهبی بزرگ شده که هیچ جوری از اعتقادات خودشون کوتاه نمیان! حالا سوال اینه که چرا حامد یک زن بی عقیده رو به عنوان همسرش انتخاب میکنه؟ 

ایا فکر میکنه که میتونه تغییرش بده؟

ایا اونو با همین شکل دوست داره؟

اگر جواب سوال اول بله باشه، من به این مدل از تفکر انتقاد دارم . یعنی حامد زنش رو یه موجود بی شخصیت فرض کرده و خودشو ازاد دونسته تا زنش رو تربیت کنه. و برای شخصیت فعلیش ارزشی قائل نیست.

اما اگر جواب پرسش اول خیر باشه و جواب پرسش دوم بله .باید بگم حامد جنبه مذهبی خودش لنگ میزنه . چون همسری مثل خودش و با ایمان رو انتخاب نکرده ولی درصدد این هست که اشتباهات زنش رو که خلاف عقاید مذهبی خودش هستن بهش گوشزد کنه.


مارال عظیمی:زنی که خودشو با نوشتن اثبات میکنه.به طور تصادفی با حامد یزدان پناه اشنا میشه و سر چاپ رمان گیتی باهم هم صحبت میشن . مارال قبول میکنه همسر حامد بشه.این کار مارال کاملا طبیعیه چون اون هیچ اعتقاد ثابتی نداره پس میتونه هر همسری رو که از اخلاقش خوشش میاد انتخاب کنه . مارال عظیمی توی رمان رویا که خیلی ازش خوشش اومده هنجار شکنی میکنه و مطالبی رو درباره زن بر خلاف اعتقادات قشر مذهبیه با اعتقاد بیان میکنه، و به گمان خودش زن ارمانی رو ترسیم کرده.


سریال مرگ تدریجی یک رویا رو شبکه ifilm بازپخش کرده.از همون اولی که این سریال پخش شد همیشه مذهبی ها بهش انتقاداتی داشتند.

حامد هیچ جای فیلم مسائل مذهبی رو برای زنش شرح نمیده در عین حال ازش انتظار داره مذهبی فکر کنه!


من از مارال عظیمی خوشم میاد.نمیدونم مارال دقیقا طرز فکرش چیه اما مارال راه انتقاد به خودشو بسته.چون ممکن بود کسانی بخوان بیان و بهش اموزش زن بودن بدن تا دست از تفکری که توی رمان رویا داشته برداره.ولی اون شاخص های زن بودن و داره.مارال شوهرشو دوست داره حتی اگر باهاش سر مسائل کاری دعوا کنه صبح روز بعد با لبخند بهش صبح به خیر میگه ، مارال بچه دوست داره و دخترش هستی رو یکی از اسباب پیشرفتش میدونه و میگه هستی فکر من و باز تر کرده . اما مارال تحمل نمیکنه کسی بخواد افکاری رو بهش تحمیل کنه یا افکارشو عوض کنه.مارال عظیمی دنبال اینه که خونه داری یاد بگیره به شوهرش لبخند بزنه و هستی و با عشق بغل کنه و در کنارش فعالیت اجتماعی و جریان فکر خاص خودشو تقویت کنه.

شاید اگر مارال با بعضی چیزا اشنا میشد میتونست یه نمونه خوب از زن ایرانی باشه!

میم ....
۲۹مرداد

سلام:)فردا با دانشگاه امام صادق(ع) مصاحبه دارم.اصلا حالم خوب نیست:(امروز اومدیم تهران بعد دانشگاه و پیدا کردیم.چقدرم راه دور بود...

خیلی واسم دعا کنید اصلا امادگی مصاحبه ندارم:`(

میم ....
۲۳مرداد
انتخاب رشته کار خیلی سختیه و از اون سخت تر هم انتخاب محل تحصیلت واقعا ادم وضع ناراحت کننده ای پیدا میکنه اون ضرب المثل مسخره درباره من صدق میکنه که میگه اگه بگم دلم میسوزه اگه نگم پل میمونه اون ور اب:/
مامانم بهم میگه هرجا دوست داری برو ولی زیادم دور نرو مثلا مشهد که دو روز راهه ! 
چه خوبه یه فسقل کشور بیشتر نداریم اگر کشورمون اندازه روسیه بود پدر مادرا ایرانی واسه دانشگاه و سربازی بچه هاشون چیکار میخواستن بکنن!
درباره من و مامانم یه جمله ملروف دیگه دوری و دوستی هم صدق میکنه:(دوست دارم برم استخاره بزنم ولی اگر بد بشه جدا قلبم میشکنه:'(همش فکر میکنم اگر برم و تنها بشن اتفاق بدی برام میوفته!
امروز رفته بودیم پیش مشاوره.همه به اینده شغلی من فکر میکنن و میگن برو سراغ مدیریت و حقوق ولی مشاور بر اساس عرفیات و روحیه من تو فکر این بود دچار فرسودگی نشم! گفت میخوای به مردم کمک کنی؟میتونی بدترین چیزا رو بشنوی ولی تو روی بچه هات بخندی و...
...
عصر رفتم کتابخونه ببینم کتابی هست که تو زمینه انتخاب رشته بهم کمک کنه.برق کتاب خونه مشکل داشت هیچ کولری و روشن نکرده بودن واسه همین کتابخونه خالی بود فقط دوتا مسئولش اونجا بودن با یه پسر جوون که داشت سریع یادداشت برداری میکرد از رو کتابا..
مسئول گفت رتبه و اینا چطور شده؟ بهش که گفتم گفت حقوق بزن پول توشه!نه اینکه مثل ما یه رشته ای بخونی که تو همچین جایی با پول کم کار کنی! بهش گفتم محیط اروم کتابخونه بهترین جا واسه منه نسبت به محیط خشن دادگاه:-)
من که هیچ دختری و از حقوق خوندن منل نمیکنم ولی خودم ویژگی های شخصیتیه یه وکیل و ندارم! موکلای من  بدبخت ترین موکلای دنیان:|
از اینکه مسئول کتابخونه ناراحت بود دلم سوخت.اگه تو کشوری بودیم که سرانه مطالعش بیشتر از روزی 15 دقیقه بود!! احتمالا مسئول کتابخونه وقت سر خاروندن هم نداشت:-/
این روزا روزای سختیه:(مخصوصا قسمت عذاب وجدانش:(
.
.
.
واسه من دعا کنید
.
.
.
پ ن:به کتابخونه کتابای جدید اهدا شده بود😁میخواستم برم بخرمشون😂
دختران افتاب
پنجشنبه فیروزه ای
راز قطعنامهo.O
میم ....
۲۰مرداد

سلام:-) دیشب نتایج کنکور اومدن

در حد خودم بود رتبم:"))

رتبم شد 1229|-B (استیکر صورت شطرنجی)

هم خوشحالم هم ناراحت.خوشحال واسه اینکه با این رتبه میتونم تو بعضی جاهای درست حسابی حساب باز کنم .ناراحت از اینکه چرا ماه های اخر درس و تعطیل کردم و روزگار و با علافی سپری کردم:-(

تازه دوستم با یکم سهمیه رتبش سه رقمی شده صبح بهم زنگ زد درباره کارنامه سوال کنه و الان بی نهایت بهش حسادت میکنم:-|من که درصدام دو برابرش بود:-|(خود شیفتگی:\)

به هر حال این شد دیگه...

از امروز باید با تعارض گرایش اجتناب دست و پنجه نرم کنم و شایدم استخاره زدم...

چه کاری درسته...رفتن تو مکان دلخواه و ترک کردن والدین یا موندن اینجا!

دوستم میگه تو دور باشی و تو تعطیلات بیای حسابی براشون سنگ تموم بذاری بهنر از اینه که پیششون باشی و هر روز غرغر کنی:-(

خلاصه دلشوره دارم:-(دوست دارم گریه کنم:"(..

برام دعا کنید

۱۴مرداد
سلام:)میلاد حضرت فاطمه ی معصومه(س) و روز دختر رو به شما تبریک میگم . ان شالله حضرت معصومه(س) گره از مشکلات دختران جوان باز کنند.
میخواستم یه پست خفن بنویسم به مناسبت این روز ولی وقتی دیروز رفتم یکی از وبلاگایی رو که دنبال میکنم چک کردم کلا انرژیم از بین رفت.البته از همون اولشم انرژی در کار نبود ولی جدیدا بر خلاف تمایل باطنیم تصمیم گرفتم یه مقدار ظاهر سازی کنم مثلا روز دختر رو که هیچ اهمیتی برام نداره(مثل روز زن و روز مرد)وانمود کنم که خیلی خوشحالم و به خودم جایزه بدم!واسه همین رفتم و یه گل سر واسه خودم خریدم:-|یا این که تصمیم گرفتم بر خلاف میل باطنیم تو مهمونی امشب متفاوت حضور پیدا کنم شاید دوستام که دعوتم کردن راضی بشن!اخه میدونید که جدیدا زیاد تکرار میشه دختر خوب اینه که دختر خوب اونه که و... متاسفانه ویروس حرفای مجازی به دوستای منم سرایت کرده تا این که امروز ظهر یکیشون پیام دید امشب چی میخوای بپوشی،منظورش این بود که چه چیزی جز مانتو شلوار میپوشی و حق نداری مثل گذشته باشی!نمیدونم انگیزشون چیه!حتما مثل اهالی فضای مجازی نگرانن دختر بودنشون به باد فراموشی بره:-/نمیدونم چه کسی روز دختر رو انتخاب کرده فکر کنم کار امام خمینی بوده.به هر حال ازار جنس مونث همیشه رواج داشته و روز دختر هم بیشتر میشه من که ترجیح میدم اصلا همچین روزی در کار نباشه تا این که باشه و مجبور باشم یه بیست و چهار ساعت مسخره بازی تحمل کنم . حضرت معصومه هم نیازی به جشن گرفتن ما ندارن!
ادرس وبلاگمو به یه نفر داده بودم تو خصوصی واسم نوشت خیلی علافی بابا این دری وریا چین مینویسی واسش پیام دادم چیو میگی ؟ منظورش موضوع زن بود.بعد باهم کمی حرف زدیم گفت میشه بگی کی خوشحال میشی و خیالت راحت میشه؟بهش گفتم هیچوقت!گفت چرا؟توضیح دادم، ایا اون فکر میکرد من زندگی مشقت باری دارم نخیر من راحتم ولی مادامی که گذشته بشر رو بدونم و از حالشم اگاه باشم و بدونم چقدر به زن ها ظلم شده هیچ چیز من و عمیقا خوشحال نمیکنه!مگر اینکه انتقام همه ی مستضعفین گرفته بشه....بعضیا اسم این حرفا رو میذارن سیاه نمایی در حالی که راسته . مستضعف هم اون زنیه که هزاران سال پیش شوهرش باهاش مثل حیوانات اهلی رفتار میکرد هم اون زنی هست که تو قلب امریکا بدور از نور هدایت داره زندگی حیوانیشو میگذرونه.
دخترای سرزمین اشغالی و یمن و ... شاید رویاشون این باشه با پدر و برادرشون زندگی کنن بدور از جنگ . دخترای عرب شاید رویاشون حق رای داشتن باشه دخترای امریکایی رویاشون ازدواج و بچه ای که بدونن پدرش کیه  به هر حال رویا ها زیاد هستن...
منم رویام اینه یه که انرژیم به همچین خبری نابود نشه(دختر یازده ساله کرمانی به خاطر فرار از ازدواج با پسر بیست و پنج ساله معلول جسمی و ذهنی خودش را حلق اویز کرد).این و برای بقیه تعریف کردم یه نفر گفت خسر الدنیا و الاخرت.خندیدم...اخه کسی که تو همچین خانواده بیشعوری زندگی کرده چه میدونه حلال و حرام خدا چیه!بله من واسه دخترای دنیا ارزو های زیادی میکنم ارزو هایی که با عروسک و گل شکلات و لباسای چین چین بر اورده نمیشن.شاید اگر کسی دائما به دیگران فکر کنه ناراحت باشه ولی من خدا رو شاکرم که این ناراحتیو در وجودم قرار داد.این ارزو ها فقط با پس گرفتن شرافت و کرامت انسانی بر اورده میشه... ارزوی های من وقتی بر اورده میشن که دختر ها جامه ی انسانیت بپوشن نه جامه ی مونث بودن ... به هر حال وقتی همه ی تلاش بنی ادم معطوف به رفع شهوت حیوانیشون میشه و هنوز بعد از هزاران سال از پایین اومدن پدر ادم و مادر حوا روی زمین هنوز به زن فقط نگاه جنسی میشه.نتیجه همینه دیگه اون دختر یازده ساله یه ابزار کوچیک رو به رشد بوده که پدر و مادر اون پسر خواستن اونو واسه پسرشون بخرن...
پ ن: در بهشت همه چیز زیبا بود پدر ادم من واقعا ادم بود،خدا مادر حوا رو خلق کرد پدر ادم گفت اون کیه که وقتی میبینمش ارامش میگیریم میخوام پیشش باشم... اونا خواستن باهم ازدواج کنن... و بعد از همه ی این ها بود که خدا شهوت رو خلق کرد!