نگاه من

نگاه من
آخرین نظرات

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عرف» ثبت شده است

۰۹خرداد

_تو نمیخوای برا این پسره بیچاره یه دختر _خوب پیدا کنی؟

_کدوم پسره؟ من پسر بیچاره نمیشناسم!

_پسر خالتو میگم!

_اهان اون.به نظرم که بیچاره نیست! این همه دختر ...

_کل شهر و رفتن خواستگاری نبود که نبود.

_به هر حال من از این کار خوشم نمیاد.

_کدوم کار؟

_واسطه گ ی برا ازدواج به نظرم این کار مخصوص علافاس!

_بی عدب میدونی چقدر ثواب داره!

_حس ثواب جمع کردن ندارم:\

_طفلی:(اون که کار داره خونه هم براش جور کردن نمیدونم چرا ردش میکنن!

_شاید چون کچله!

_حالا نیس که خودشون حورن!

_به س میگم یه سری موردای خوب پیدا کنه!

_به اون نگو اونا همه ... (نژاد متفاوت) هستن! خالت خوشش نمیاد

_پس مسئله اون جوون به جهنم...

_کسی دیگه رو سراغ نداری؟ 28 هم باشه خوبه:^

_نه پس انتظار دارین برا پسر 30 سالشون دختر 18 ساله معرفی کنم!

_به هر حال دختر باید از پسر کوچیک تر باشه!

_کی گفته؟

_عرف

_میترسین پسرتون خرش نتونه بره! (نتونه زور بگه)

_مسخره ی فمنیسم از نظر رشد عقلی گفتم!

_به هر حال تا وقتی پسرا خیال میکنن باید دختر کوچیک تر بگیرن همیشه یه گروه از دخترای نفله مجرد میمونن!

_نخیرم..

_دوباره برن خواستگاری مورد قبلی! یکم پافشاری کنن

_چقدر خودشونو باید کوجیک کنن اخه!


حوصله بحث نداشتم فقط حس یک انسان از عرف دور افتاده بهم دست داد:/

هر کسی دور افتد از عرف خویش

 هرگز نباید باز جوید وصل خویش

الان من از خودم خوشم اومدهB-)

راستی من که طرفدار تجرد و رهبانیت بودم:/چرا دلم برا اون بدبخت عذب سوخت!Ó.Ò

طفلک:||

میم ....