جشن هسته ای...

عجیب بود بین کسایی که پریشب جشن هسته ای گرفتن یه کارگرم نبود که بگه از برداشتن تحریما خوشحالم!چون کارگرا توی جنوب تهران خواب بودن تا فردا صبح برن سرکار فط یه عده جوون شمال نشین زدن بیرن تا رقاصی کنن...(به هرحال بعضیا همیشه دنبال یه بهانه ای واسه رقصیدن کف خیابون و الکی خوش بازی هستن)دوست داشتم برم یکیشون ر بگیرم ازش بپرسم متن توافق و خوندی که خوشحالی؟

البته مسئله هسته ای و توافق توی اون جشن واقعا چیز بی ربطی بود چون همه درحال شعار دادن واسه سران فتنه بودن!

نمیدونم دراینده درباره ظریف چی میخوان بنویسن تو تاریخ ولی هیچوقت افرادی رو که محدود شدن کشورشون رو جنش گرفتن ازشون به خوبی یاد نمیشه.چطوره عربستانم به مناسبت این که اصلا انرژی هسته ای نداره جشن بگیره!!!

از فردا هم حتما میخوا شروع کنن به متلک انداختن به تیم سابق هسته ای. فقط یه سئوال دارم ازشون چرا این اقای روحانی توی دولت خاتمی و هاشمی این موفقیت و بدست نیورد ؟ جواب سادس چون الان دستاورد سالها مقاومت(11هزار سانتریفیوژ و غنی سازی20%)رو تحویل داد و بجاش یه کاغذ پاره گرفت اسمشو گذاشت توافق!

امروزم ظریف برگشت یه عده هم رفتن استقبالش.. شرافت الان مال خانواده احمدی روشنه که خون پسرشونو فراموش نکردن ...

و چقدر فرق بود بین جشنی که برای غنی سازی 20% شهید شهریاری گرفته شد تا این جشنی که برای تسلیم شدنمون گرفته شد!

نمیدونم اقای روحانی از فردا میخواد مشکلات مملکت رو به چی ربط بده!

نمیدونم کنگره چیکار میکنه ...

اونا بازرسی نظامی میخاستن ...

اقا گفت اجازه نمیدهم ...

خدا کنه اگر دبه ای هست همین الان دبه در بیارن ...

ما اجازه نمیدهیم...(دزفول)

اینم ماییم امروز روبروی پایگاه چهارم شکاری دزفول درسته جمعیت خیلی انبوهی نبودیم ولی خب بودیم دیگه!:">
دوربین میومد مصاحبه کنه با خانما هیچ کدومشون حاضر نبود:| خجالت میکشیدن اخرش ببا یه خانمی حرف زد خانمه بهش گفت مذاکره کننده ها همه چیز و ندید به اینده بچه هامون رحم کنید!:( 
بعد شعار دادیم یکم! 
نه سازش نه تسلیم نبرد با امریکا
نه تهدید نه ذلت مذاکره با عزت 
و ...
ماشینا رد میشدن میگفتن چیکار میکنید توضیح میدادیم بعضیا تیکه مینداختن:|یه ماشینه هم رد شد پسره داد زد : شما ها چتونه حتما باید جلیلی میبود که الان تو جنگ با امریکا باشیم!:| خیلی بزدلن !!!
بزدلیش از همین جا معلومه که به دخترا گفت جرات نداشت بره اون طرف تر داد بزنه که جوابشو بدن:/
ملت واقعا درباره قدرت نظامیمون و صنایعمون نیاز به توجیه دارن-_-
اگر مکان بهتری بود مطمئنم افراد زیادی میومدن! ولی خب اون سر دنیا خارج از شهر بود!اطلاع رسانی هم کم!
راستی یه چیز دیگه امروز بغل دست یکی از این خانما که دوربینا دنبالشون میگردن بودم(مثلا حجاب ناقص) اونا هم مثل ما بودن!!!

#ما_اجازه_نمیدهیم 

تصاویر

یه روز یه مذاکره کننده جانباز داشتیم ...

 سراپا اگر زرد و پژمرده ایم/ولی دل به پاییز نسپرده ایم

چوگلدان خالی لب پنجره/پر از خاطرات ترک خورده ایم

اگر داغ دل بود ما دیده ایم/اگر دل دلیل است اورده ایم

اگرداغ شرط است ما برده ایم/اگر دشنه ی دشمنان گردنیم

اگر خنجر دوستان گرده ایم/گواهی تو خواهی اینک گواه

همین زخم هایی که نشمرده ایم/دلی سربلند و سری سر به زیر

از این دست عمری به سر برده ایم

*یادمه سال 90 بود که من با مذاکره کننده ارشد ایرانی دکتر سعید جلیلی توی یه مستند درباره هسته ای اشنا شدم ، همون اول کار ایشون و کسی دیدم از دوربین فراری-_- کلا نمیدونم چی شد خیلی از ایشون خوشم اومد مخصوصا وقتی چند بار شد سوژه ی صرفا جهت اطلاع با پراید ساده و بدونه محافظ البته از قبلشم با ادمای بدونه محافظ حال می کردم ! و اونایی که محافظ داشتن و دست و پا چلفتی تصور می کردم:| فقط تنها ایرادی که به ایشون میگرفتم این بود راه رفتنش مشکل داره و دیپلمات باید عصا قورت داده باشه! که اون موقع از جانباز بودن ایشون بی اطلاع بودم:( و بسیار الان برای خودم متاسفم :"....

 

کلید کجاس؟

از همون موقعی که شیخ حسن روحانی توی تبلیغات انتخاباتیش واسه ریاست جمهوری، سرعت چرخ سانتریفیوژ رو با چرخ اقتصاد تنظیم کرد، معلوم شد از این بچه های شلخته هست که یه چیزو میذارن جای یه چیز دیگه و از بس قاطی پاتی میکنن که آخرشم یادشون میره وسایلشون رو کجا گذاشتن!
حالا هم که کلیدو ورداشته چرخ سانترفیوژ رو قفل کرده، دیده این کلید به چرخ اقتصاد نمیخوره... هی این محمدجواد آقای ظریف رو میفرسته این سر دنیا، اون سر دنیا که بگرده ببینن کجا انداختن این کلید حل مشکلات اقتصادی ایران رو!!!
حالا هی نصیحت پدرانه شون کنن که باباجون «کلید حلّ مشکلات اقتصادی در لوزان و ژنو و نیویورک نیست؛ در داخل کشور است.» همین مردم باید بسازن و تولید کنن و تولیدی همدیگه رو بخرن تا چرخها بچرخه.
یه خورده چشمتون رو بدوزید به داخل مرزها شاید پیدا کردیدش... ای بابا... بازم گوش نمیده! :|

طراح و نویسنده میلاد پسندیده