سراپا اگر زرد و پژمرده ایم/ولی دل به پاییز نسپرده ایم
چوگلدان خالی لب پنجره/پر از خاطرات ترک خورده ایم
اگر داغ دل بود ما دیده ایم/اگر دل دلیل است اورده ایم
اگرداغ شرط است ما برده ایم/اگر دشنه ی دشمنان گردنیم
اگر خنجر دوستان گرده ایم/گواهی تو خواهی اینک گواه
همین زخم هایی که نشمرده ایم/دلی سربلند و سری سر به زیر
از این دست عمری به سر برده ایم
*یادمه سال 90 بود که من با مذاکره کننده ارشد ایرانی دکتر سعید جلیلی توی یه مستند درباره هسته ای اشنا شدم ، همون اول کار ایشون و کسی دیدم از دوربین فراری-_- کلا نمیدونم چی شد خیلی از ایشون خوشم اومد مخصوصا وقتی چند بار شد سوژه ی صرفا جهت اطلاع با پراید ساده و بدونه محافظ البته از قبلشم با ادمای بدونه محافظ حال می کردم ! و اونایی که محافظ داشتن و دست و پا چلفتی تصور می کردم:| فقط تنها ایرادی که به ایشون میگرفتم این بود راه رفتنش مشکل داره و دیپلمات باید عصا قورت داده باشه! که اون موقع از جانباز بودن ایشون بی اطلاع بودم:( و بسیار الان برای خودم متاسفم :"....
*سال 92 خیلی دوست داشتم ایشون کاندید بشه درواقع بیشتر دوست داشتم حرف زدنشو ببینم! چن معمولا زیاد مصاحبه نمیکردن واسه همین با این که امتحان داشتم به تلوزیون خیره شدم ببینم چی میخواد بگه ... بیست روز تبلیغات گذشت و من حرفایی رو که دوست داشتم بشنوم نشنیدم! البته بجز مناظره سوم ... صدا بالا .. پاسخ قاطع ... مثل همیشه مقاوم:)
نمایش اخلاق جالبی سال 92 اجرا شد ... اسمشو میذارم فریاد سکوت ... در مقابل انواع تخریب هایی که سمت ایشون روانه شد همواره از تریبون های عمومی فقط و فقط از انقلاب و دشمنی با امریکا حرف زدن ...
ایول به حنجره ای که ازش شعار دشمنی با امریکا بیرون بیاد ...
دکتر سعید جلیلی : شعار مرگ بر امریکا شعار روشن فکر ترین انسان هاست ...
و کار به جایی رسید که رسانه الف که از هیچ تخریبی علیه دکتر جلیلی دریغ نکرده بود بیان کرد ایشون از با اخلاق ترین سیاستمداران ایران هستند ...
*من وقتی هشت سالم بود دوره ی ریاست جمهوری خاتمی تموم شد و وارد دوره ی تجدید حیات برای #ارمان های #انقلاب شدیم هر چند اخر این دوره تجدید به ناکجا اباد وراجی و انحراف ختم شد ولی خب بد نبود!
جدیدا داره همه چیز عوض میشه .. یه وقتی دولت توی بحران ها و مسائل جهانی از خودش اقتدار نشون میداد اما حالا دنبال رابطس...
یه وقتی یه مذاکره کننده ای داشتیم لنگیدن پاش خودش اقتدار بود ... یعنی کرکس همتون خواستید ما رو زمین بزنید ولی همچنان ایستاده ایم ...
برای این که غربی ها باهاش ملاقات کنن چشمشون کور دندشون نرم باید با هزار مشقت راضیش میکردن ...
کسایی رو که وقت مفیدشو ضایع کردن خوب ضایع میکرد ...
نمیخواست پاشو تو ژنو بذاره ...میگفت اگر انجام مذاکرات هسته ای در فلان شهر امتیازه پس چه بهتر این امتیاز برای کشور های دوست و همسایمون باشه .. مثل مذاکرات بغداد ...
خلاصه یه روز یه مرد توی میدون داشتیم ...
یه روزی یه میز گرد واسه مذاکره بود ایرانی ها این طرف کرکس های غربی اون طرف کسی هم با کسی صمیمی نمیشد .. هیئت اون زمان ما مصداق الذین توی این ایه بودن : مُحَمَّدٌ رَسولُ اللَّهِ ۚ وَالَّذینَ مَعَهُ أَشِدّاءُ عَلَى الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم...
اما حالا:
اینجا ایران / 2 / خرداد / 94 ماه ازادی خرمشهر ، ماه مقاومت ، توی روز های ولادت پاسداران اسلام امام حسین (ع) و ابولفضل العباس(ع) ...مقامات امریکای از هیچ توهین و تحقیری نسبت به ما دریغ نکردن ..
و نمایندگان ایران دور یه میز مربعی هنوز توی خواب توافق با امریکان ...
اینجا هیچی اروم نیست ..
#من_نگرانم ...
#من_دلتنگم ...
دلتنگ اون سال های اقتدار.....................
یه روز یه مذاکره کننده داشتیم...
پ ن : امام روح_الله الموسوی الخمینی (ره) فرمود: کسایی که خواب امریکا رو میبینن خدا بیدارشون کنه ...
پ ن : این مطالبی که نوشتم همه احساسات شخصیم بودن و واقعی و خیلی هم خلاصه نوشتم:| وگرنه این قصه سر دراز دارد ...
باسلام.
لطفا بیا و حتما مطلبم را بخون و دربارش نظر بده!
عنوان مطلب: حال نداری گناه کنی؟
لینک مطلب: http://masira.ir/index.php?newsid=113
تک تک نظر هارا بررسی می کنم.وحتما بازم بهتون سر می زنم.
یاعلی