نگاه من

نگاه من
آخرین نظرات

۲۶ مطلب با موضوع «زن» ثبت شده است

۰۹مرداد

.

تلفن را برداشتم صدای حاج احمد اقا بودایشان گفتند:"امام نامه ای برای گورباچف نوشته اند و دو نفر را برای ابلاغ این پیام انتخاب کرده اند اقای جوادی املی و شما"

سئوال ها و اما و اگر های زیادی در ذهنم به وجود امد ایا این نامه را واقعا امام نوشته اند؟چرا برای گورباچفنامه نوشته اند!مگر اتفاقی قرار است بیفتد.تصمیم گرفتم از اقای طباطبایی که یکی از نزدیکان امام بود سئوال کنم وقتی ایشان گفتند نامه را خود امام نوشته اند خیالم راحت شد...

سه یا پنج روز بعد حاج احمد اقا دوباره تماس گرفتند و گفتند چه روزی در فرودگاه حاضر شوم و گفتند اگر تا کنون وصیت نامه ای ننوشته ام نسبت به نوشتن وصیت نامه اقدام کنم.

استقبال در مسکو:

وقتی به فرودگاه رسیدم برخی کارکنان سفارت ایران در مسکو و همچنین اقای لاریجانی نیز برای رفتن به این سفر به ما ملحق شدند در طول پرواز هیجان و اضطراب داشتم وقتی به مسکو رسیدیم هیئتی شامله وزیر امور خارجه و مشاور مخصوص گورباچف و امام جماعت مسجد بزرگ مسکو و تعدادی از دیپلمات های ساکن مسکو به استقبال ما امدند.متوجه شدم همه ی ان ها به من نگاه میکنند.امام جماعت مسجد بزرگ مسکو همراه با دست گل پیش امد و گفت اینجا مرسوم است دسته گل را به رئیس هیئت هدیه کنیم اما ما میخواهیم این دسته گل را به این خانم که با این پوشش در برابر ما ظاهر شده اند و مارا شگفت زده کرده اند تقدیم کنیم.

از قبل مقامات ایرانی هماهنگ کرده بودند که مقامات شوروی دستشان را برای دست دادن با من دراز نکنند.

حضور مشاور مخصوص گورباچف معنای خاصی داشت چون او فقط به استقبال پادشاهان و رئسای جمهور کشور ها میرفت اما به خاطر قدر و منزلت امام او شخصا به استقبال ما امده بود.

حضور یک زن با این شکل و شمایل تعجب جراید را بر انگیخت یکی از روزنامه های صهیونیستی نوشته بود امام یک زن نظامی که فرمانده ی سپاه یکی از استان هاست را به همراه هیئت اعزام کرده است. در حالی که من در ان زمان دیگر فرمانده سپاه نبودم.

در طول مسیر از پنجره ی اتومبیل خیابان های مسکو را نظاره میکردم چند زن مسن را دیدم که برف پارو میکنند و مرد ها برف های پاره شده را تا کامیون حمل میکنند.از مترجم و دیپلمات ها پرسیدم ایا در این کشور بازنشستگی وجود ندارد.ان ها گفتند این شغل دومشان است و اگر بعد از بازنشستگی در خواست شغل دوم نکنند از گرسنگی میمیرند!این در حالی بود که این کشور ثروت خود را صرف مسابقات تسلیحاتی و جاسوسی و دخالت در امور کشورهایدیگر میکرد و رقیب امریکا بود!

ان شب با ترفندی موفق شدیم شام را در سفارت بخوریم . دیدن کارکنان سفارت ایران در قلب امپراطوریشرق خالی از لطف نبود من با خانم های انجا اشنا شدم و ان ها در شرایط دشواری زندگی میکردند و اصلا از سفارت بیرون نمیرفتند

ان شب یکی از سخت ترین شب های عمرم بود.پیام امام را از ایت الله جوادی املی گرفتم و مطالعه کردم همچنین نکات ان را یاد داشت کردم و سمت و سوی قبله را از ایشان پرسیدم.

صبح برای صرف صبحانه به سالن رفتیم خوراکی های متنوعی روی میز بود اما ما فقط از تخم مرغ اب پز استفاده کردیم ایت الله جوادی املی حتی از خوردن ان هم اجتناب کرد.

پس از صبحانه وسایل خود را جمع کردیم و به همراه دیپلمات ها به کاخ کرملین رفتیم .قرار بود بلافاصله پس از ابلاغ پیام به فرودگاه برویم ما اجازه ی سیاحت در شوروی را نداشتیم.

دیپلمات های همراه از یاداوری برخی نکات درباره ی تشریفات کاخ و..غافل شده بودند.

از ورود دیپلمات ها به ساختمانی که مخصوص گورباچف بود جلوگیری شد و در جلوی اتاق او نیز از ورود سفیر جلو گیری شد و گفتند ما فقط اجازه ی داخل کردن سه فرستاده ی ایت الله خمینی را داریم.

وارد اتاق گورباچق شدیم و من در ان جا با رئیس اتحاد جماهیر شوروی ملاقات کردم.اتاق اون تقریبا 20 متر بود پرده های ساده ای داشت و یک موکت بی نقش و نگار یک میز 12متری در ان بود که شش صندلی به دور ان چیده شده بود.تعداد کمی عکاس و خبرنگار در اتاق بود و مترجم و مشاور مخصوص گورباچف.

گورباچف با یک یک اقایان دست داد اما وقتی دستش را به سمت من دراز کرد بلافاصله دستم را به زیر چادر کشیدم این کار برای او گران امد گویا نوهی بی ادبی دیپلملتیک به حساب میامد او با لبخند و جمله ای که معنیش را نفهمیدم جواب داد اما معلوم بود ناراحت شده.

بعد از احوال پرسی ها اقای جوادی املی نامه ی امام را قرائت کرد و اقای لاریجانی ان را به انگلیسی برگرداند و مترجم نیز ان را به روسی ترجمه کرد.گورباچف خود انگلیسی میدانست اما برای این که تک تک جزئیات نامه را متوجه شود به روسی ان احتیاج داشت. در طول خواندن نامه به چهره ی گورباچف خیره بودم.در برخی مقاطع چهره ی او تغییر کرد و نکاتی را یادداشت کرد.

پس از خواندن نامه گفت که ما سئوالاتی داریم.سپس از ایت الله جوادی املی پرسید:ایت الله خمینی گفته اند که ما خود را در سرنوشت مسلمانان جهان شریک میدانیم این یعنی دخالت در امور داخلی سایر کشور ها."

ایت الله جوادی املی با لبخندی توضیح داد که قضیه اب و خاک نیست خاک شوروی همه اش مال شما ما خود را در هویت مسلمانی که در هر گوشه از جهان گرفتار ستم شده شریک میدانیم.

سپس مشاور مخصوص گورباچف که تا کنون ساکت بود گفت:" این که ایت الله خمینی دانشمندان ما را توصیه میکند به قم بروند و ان جا اگاه شوند توهین به ملت ما و اقای گورباچف است."

ایت الله جوادی املی با توضیح داد امام به شما توهین نکرده بلکه شما را تشویق به بحث فلسفی نموده است

زمان خداحافظی فرا رسید گرباچف دوباره شروع به دست دادن کرد این بار که دستش را به سمت من دراز کرد فرصتی نبود تا از حاج اقا بپرسم چکار کنم.همه به من نگاه میکردند دیدم اگر توی ذوق رهبر شوروی بزنم خیلی بد میشود چادر را روی دستم کشیدم و به او دست دادم.گورباچف گفت برای دست دادن دستم را دراز نکردم خواستم به مادر انقلاب بگویم ما همسایه های خوبی هستیم و دست بی اسلحه ی خود را به سمت شما دراز میکنیم شما هم  مردانتان را تشویق کنید دست بی اسلحه ی خود را به سمت ما دراز کنند...

ایت الله جوادی املی گفت:"ما هم خواستار صلح و ارامشیم"

پس از رسیدن به تهران به دیدار امام رفتیم ایشان از ماموریت راضی بودند.گورباچف نیز دو ماه بعد وزیر امور خارجه اش ادواردشوارد نادزه را برای پاسخگویی به امام فرستاد من ان جا نبودم اما برادران گفتند او سخت تحت تاثیر ساده زیستی امام قرار گرفته است


مدت ها علت انتخابم توسط امام برایم جای سئوال بود.زیرا من در ان سفر کار خاصی انجام ندادم...

ولی بعد فهمیدم امام یک زن را به قلب امپراطوری شرق وو لانه ی کمونیسم فرستاده تا جایگاه زن در اسلام را شان دهد و بگوید زن هم باید میدان دار باشد نه این که از او استفاده ی ابزاری شود...

به یاد دارم سخنان ایت الله جوادی املی را که با اشاره به ان سفر میگفت:زنان ما اینگونه هستند که در مقابل یک ابر قدرت اینطور ظاهر میشوند و با جرئت در ابتدا دست او را عقب میزنند و بعد وی را به زانو در می اورند برای ان که بگوید دست بدونه صلاح خود را به سوی مردان شما دراز میکنیم...

منبع:خاطرات سرکار خانم مرضیه حدیدچی دباغ


میم ....
۰۶مرداد

مرحوم  علامه طباطبایی- رضوان الله علیه  مطلبی را در تفسیر شریف  المیزان دارد که می فرماید: هنوز رسوبات جاهلیت در جامعه رواج دارد، یعنی جامعه، جامعه اسلامی است اما فکر، جاهلیت است.

در جامعه کنونی این چنین است که اگر مردی آلوده شد بستگان مرد احساس ننگ نمی کنند ولی اگر زنی آلوده شد اعضای خانواده احساس ننگ می کنند و چه بسا اقدام به قتل او نمایند- چنانچه در روزنامه و مجلات به امثال این اتفاقات برمی خوریم- آیا این فکر، غیر از فکر جاهلیت است؟ آیا این غیرت، غیرت جاهلیت است یا غیرت دینی ؟


 البته مسلمان باید احساس ننگ بکند اما مشترک، نه متفاوت، باید به طور یکسان غیور باشد. بی غیرتی مطابق فرهنگ منحط غرب است، تبعیض در غیرت هم، همان فرهنگ منحط جاهلی است آنچه که مطابق با فرهنگ اسلام است تعادل در غیرت است.

متأسفانه ما، اسلامی سخن می گوییم اما جاهلی می اندیشیم و اندیشه جاهلی خود را به حساب اسلام ناب می گذاریم، بی غیرتی را درباره مردها، از فرهنگ غرب و غیرت داشتن در مورد زنها را از فرهنگ جاهلیت اخذ می کنیم و این دو را با هم جمع کرده و به حساب اسلام ناب می گذاریم و بعد گمان می کنیم که اسلام بین زن و مرد فرق قائل شده است. این که در بیانات حضرت امیر (ع) آمده است که: «و لبس الاسلام لبس الفر و مقلوبا؛ اسلام به صورت یک پوستین وارونه، پوشیده شد تا شناخته نشود» (خطبه 107)


- و خدا روح مطهر حضرت امام را مهمان قران  و عترت کند که بسیاری از این پرده ها را کنار زد و اسلام ناب را روشن نمود-، در بسیاری از موارد برخی مسائل را از بیگانه های غرب و برخی را از رسوبات جاهلیت گرفته ایم و این معجون را به صورت اسلام درآورده و گفتیم که این، نظر اسلام است در حالتی که وقتی به قرآن مراجعه می کنیم می بینیم قرآن می فرماید:


«الزانیه و الزانی فاجلد و اکل واحد منها مائه جلده و لاتأخذکم بهما رأفة فی دین الله؛ زن و مرد زناکار را هر یک صد تازیانه بزنید و در اجرای حکم خدا نسبت به آنان شما را رأفت قرار نگیرد»نور/ 2) می فرماید نه درباره مرد آلوده مسامحه کنید و نه درباره زن. در مورد سرقت نیز قرآن می فرماید: «السارق و السارقه فاقطعوا أیدیهما جزاء بما کسبا نکالا من الله؛ دستان مرد و زن دزد را ببرید به سزای آنچه کرده اند به عنوان کیفری از جانب خدا»)مائده/ 38)


این که در مورد سرقت ممکن است از زن بگذریم ولی از مرد نمی گذریم و در مسأله آلوده دامن شدن، به عکس عمل می کنیم، هردو، تبعیض و ناشی از افکار و اندیشه های جاهلانه است. این التقاط و رسوب جاهلی، با آن میراث فرهنگ غلط و منحط بیگانه یک مجموعه ای به صورت اسلام در آورده است که اگر کسی با این دید و اعتقاد به سراغ اسلام شناسی برود خیال می کند اسلام بین زن و مرد فرق گذاشته است و اگر هم بخواهد امتیاز آنها را جستجو کند یا در ارث جستجو می کند، یا در دیه تحقیق می کند. مقام زن را باید در انسان شناسی جستجو کرد، نه در دیه وارث. عظمتی را که دین برای زن قائل است همان عظمتی است که برای انسان قائل شده است.


منبع: کتاب زن در اینه جمال و جلال


پ ن:گاهی مطلب کپی پیستی لازم است برای وبلاگ:)

میم ....
۰۲مرداد

باید درباره یه پدیده رایج حرف بزنم(اهم اهم (صدای سرفه  خخخ)).اونم شرح حال ملت گرفتار در اینستاگرامه. نکته ی اول اینکه من هیچ تردیدی در صهیونیستی بودن و شیطانی بودن این شبکه ندارم حتی اگر مثلا سایت امام خامنه ای هم اونجا صفحه داشته باشه به هر حال با رود سایت حضرت اقا به یه شبکه ی صهیونیستی اونجا تطهیر نمیشه.هر چند برخی مدارک نشون میده که اون صفحه تحت کنترل دفتر امام خامنه ای نیست!

به هر حال من میخوام از خودنمایی و بت هایی که افراد از خودشون ساخن بگم. شاید برای خیلی از مذهبیا وحشت انگیز باشه که یه خانم مذهبی عکسشو بذاره پروفایلش اما من مشکلی در این کار نمی بینم. که هر خانم و هر اقا عکس خودشونو برای پروفایلشون بذارن. البته عکسی که خالی از اداهای جلف یا لبخند های فریبا باشه:|یه عکس معمولی  و ساده.اما مشکل من عکس های متعددی هست که افراد از خودشون پخش میکنن و مدام میخوان زندگی شونو به رخ بقیه بکشن و بگن الان اینجاییم اونجاییم و...از خودشون بت میسازن هرچقدر لایک هاشون بیشتر باشه پرستش این بت بیشتر میشه!

البته من با این دسته افراد معلوم الحال هم هیچ صحبتی ندارم. و ندید بدید بازیشونم به من ربطی نداره:\

من توجهم به سمت صفحات منتسب به دختران چادری جلب شده!که اینروزا همه ی رسانه های فرهنگی دربارش حرف میزنن و همشون یک صدا معتقدن این کار جلب توجه و خودنمایی هست.اول لازمه این مورد و بیان کنم من با این عمل لوس ه به اسم تبلیغ حجاب باب شده کاملا مخالفم چه عکس از جلو باشه یعنی صورت های افراد هم مشخص باشه چه از پشت باشه و فقط یک چادر رفته در باد رو نشون بده:|و حتما بعدش رو میدونید برادران میان کامنت میذارن که حجاب شما مایه فخر ماست و خواهران هم شکلک قلب میفرستن:/

من برای این مسائل چند حالت تصور میکنم.حالت اول منت گذاشتن سر خدا!یعنی صفحه هایی میشناسم که طرف فقط میخواد بگه من توی این هوای گرم چادر میزنم و...و خیلی خوبم و فرشتمو اینحرفا!حالت دوم مظلوم نمایی یعنی طرف تنها چیزی که تو صفحش مینویسه اینه که من خیلی مظلوممو از صبح تا شب دارم تیکه میشنوم،حالت سومم اینکه طرف بخواد به همه ثابت کنه بر خلاف تصورشون خیلی زندگیش شاده و میره و میاد و خیلی ازاده!:/

این شرح کامل اونچه بود که نگرانی فعالان فرهنی رو برانگیخته:)

نکته ای که لازمه به همه یاداوری کنم اینه که هر زمان درباره مسائل فرهنگی چیزی نوشته شد متهم ردیف اولش قشر زنان بودن و اینجا هم همه اون دختران چادری رو محکوم به خود نمایی میکنن در حالی که از ضمیرشون اگاه نیستیم و ممکنه تهمت بزنیم . حالا ممکنه بگید منم همین الان این تهمت رو بهشون زدم!نه من فقط دارم میگم این کار عبث و بیهودس!اما بقیه همه حرف از خودنمای و جلب توجه میکنن سئوال من اینه چرا توی این مسئله که اسیب اجتماعی تلقی شده و بعضیا حرف از بی عفتی اون دخترا میزنن  و میگن صفحشون جای رفت و امد پسران و حرفای دوستانس . هیچکی تا حالا نگفته اصلا اون پسر های مثلا مذهبی توی همچین صفحه هایی چه غلطی میکنن؟ایا وقتی اسباب گناه فراهم بود اون پسر ها هیچ مانعی دربرابر خودشون نمیبینن؟

همیشه همگان نگران عفت زن ها بودن و هیچ کس نگران عفت مردان نبوده:)و این جوری نشون میده که همه ی کارهایی که زنان میکنن باید در جهت پاکی مردان باشن!که البته بعضیا اصرار دارن بگیم پاکی جامعه!و این چیزی نیست که بشه کتمانش کرد...


میم ....
۳۰تیر

با شروع شدن فصل بیکاریم هیچ چیزی جز کتاب خوندن برام باقی نمیمونه. اما دیروز تصمیم گرفتم یه کتاب تکراری رو بخونم . کتاب "نظام حقوق زن در اسلام" شهید مطهری.خب من قبلا با عجله این کتاب و خونده بودم و خوب فکر نکرده بودم . 

*دوران مدرسه یه روز امتحان جهان بینی داشتیم همین طور که کتاب و میخوندم به مامانم گفتم این کتابای شهید مطهری هم اون قدرا عالی نیستن!گفت:چرا؟ گفتم اخه انگار همش میخواد یه چیز مهمی بگه و اخرش نمیگه!غیر منتظره تموم میشه گفت:اخی بنده خدا رو زود کشتن زنده نموند که تو بهش یاد بدی:|*

خب من و این جواب و نمیپسندم چون بعضیا فکر میکنن اگر ما به کار بزرگان ایراد بگیریم میخوایم بگیم بیشتر از اونا تخصص داریم در حالی که ما فقطداریم اعلام میکنیم از کار اون ها خوشمون نمیاد حالا بستگی داره اون بزرگان چه کسایی باشن اگر علمای دین باشن بسته به اعتقادی که به خدا و دینش و اختیاراتی که به علما داده یا ازشون با اکراه تبعیت میکنیم یا خودمونو میزنیم به کوچه عمر چپ! 

به هر حال هیچی نمیتونه مانع من از حرف زدن درباره کتابی بشه که دیروزخوندم.

خب اما اون کتاب.یادمه یه روز به یه نفر گفتم ما به کسایی که دم از حقوق مساوی برای زن و مرد میزنن مدیون هستیم.بهش گفته بودم یه روز دلیل این حرفمو مینویسم خب الان وقتشه.به مقدمه ی کتاب شهید مطهری توجه کنید.ایشون میگن شرایط امروز ایجاب میکنه ما درباره ی این مسائل(مسائل مربوط به حوزه خانواده) حرف بزنیم و دوباره دربارش فکر کنیم.یعنی محرک ایشون برای نوشتن این کتاب همون مسائل ازادی و تساوی و جریان های فمنیسمی بوده.حالا فهمیدید چراگفتم ما به این افراد مدیونیم.اولا اینکه اگر شعار های اونا نبود علمای اسلام و شخص شهید مطهری من مطئنم هرگز دست به تالیف همچین کتابایی نمیزدن و بدبختی  حقوق دینی فراموش شده ی زن ها تا ابد مخفی میموند.گاهی فکر میکنم  امام خمینی هم که یگانه مدافع واقعی و حقیقی حقوق زن بود بدونه همچین محرکی به این فکر میوفتاد که افکار حقیقی خودشو ابراز کنه یا نه!به هر حال چیزی که بدیهیه اینه که درسته زن غربی به مراتب بدبخت تر از زن شرقی بوده اما هیچ چیزی دال بر خوشبختی زن شرقی وجود نداره و چه جریانات مطالبه گر حقوق مساوی به وجود میومدن و چه به وجود نمیومدن لازم بود علمای اسلام برای جامعه ی خوشون کاری بکنن الحمد لله که اون جریانات بوجود امدن و علما رو وادار کردن اندیشه های خودشونو به مردم معرفی کنن و دست به کتابت بزنن!

اما مطلب دیگه اینکه من همیشه برای خودم متاسف بودم و هستم!متاسفبابت اینکه من مشغول خوندن این کتابم . اما نه از این جهت که این کتاب بده یا این که ارزش خوندن نداره از این جهت که چرا من باید همواره مشغول پرسش از خودم باشم در حالی که جنس مخالف هرگز این چنین پرسشی نداشته و هیچ چیزی درون ناراحت من و خوشحال نکنه اگر من هرچقدر هم کتاب بخونم در اخر میتونم توی هر بحث منطقی با جنس مخالف و موافقو و با هم دین و غیر هم دین پیروز بشم اما چیزی نصیب خود من نمیشه

یه مشکلی که من با این کتاب دارم اینه که شهید مطهری از من خیلی دور بوده و توی روزگاری زندگی میکرده که اسلام غریب بوده و گرایش به کمونیسم و ... کاملا امر عادی به حساب  میومد افرادی هم که رفتن گناهی براشون نمیبینم اصلا اسلام کجا بود که بخوان باهاش اشنا بشن .به خاطر همین حوادث عصر ایشون بوده که ایشون تو کتابشون مدام درحال مقایسه اسلام با مکاتب دیگه ی دنیا هستند و مدام برتری اسلام رو به رخ میکشن در برتری اسلام شکی نیست اما برای من در عصر حاضر بسیار بی معنیه درباره ی دین خودم سوال داشته باشم و برای اقناع من بیان دینمو با یه مکتب داغون دیگه که از ابتدایی ترین بنیان هاش میشد فهمید چقدر الکی و زپرتی ، مقایسه کنن و بگن اسلام خیلی خوبه پس جای سوالی نیست!خب من با خود این خیلی خوب کار دارم نه با اون به اصطلاح رقبای داغونش!

اما میخوام حسمو نسبت به یه چیزی خیلی رک بگم..

شهید مطهری توی مقدمه از وضع اسف بار زنان امریکایی و اروپایی که از خونه هاشون بیرون کشیده شدن و سختی خونه ازشون گرفته شد و بجاش مجبور بودن به عنوان نیروی کار ارزون توی کارخونه ها کار کنن و فعالیتی معادل فعالیت یک مرد تنومند رو انجام بدن..از بیماری ها و دست ها و بدن های مجروح و فقدان حامی برای اون بیچاره ها حرف زد..

خب شنیدن این چیزا بسیار تاسف اوره و ادم دوستم داره برای اون بیچاره ها ساعت ها گریه کنه!اما من اگر توی اون روزگار بودم مطمئنا همین کار و میکردم و شاید نهایت شکایتم از زندگی این بود که چرا هیکل بزرگ تر و بازوی اهنی ندارم!به هر حال من دوست داشتم کارفرما بهم ظلم کنه و نهایت یه پول سیاه مقابلم بندازه و من خوشحال بشم.از اول قرارم با کارفرما همین بود اون به من ستم کنه من اطاعت کنم و سهمم یه مقدار پول باشه.این یه زندگی لذت بخش بود برای من که دست و پام مجروح بشن ، وزنه های سنگین و بلند کنم و وقتی کارم تموم شد کف کارخونه یا معدن یا مزرعه جان به جان افرین تسلیم کنم! چون از اول شرایطشو میدونستم.اما میدونید زندگی تلخ چی بود؟این که با یه حلقه ی طلایی و یه لباس زیبا ازدواج کنم و از طرف کسی که قرار بود به من محبت کنه مورد ظلم و ستم واقع بشم.

کیه که شوهر ظالمشو به کارفرمایه ظالم ترجیح بده؟؟؟؟هیچ کس...

نمیتونم قبول کنم زن غربی که از خدا فقط پسر خدا و یکشنبه کلیسا رفتن و میشناخت کار غلطی کرد!برای اون زن به نظرم این بهترین کار دنیا بود چند قرن بدبختی رو تحمل کرد الان میتونه توی اسایشی که پس از قرن ها بدست اومده زندگی کنه...

اما من از خدا چیزای بیشتری میدونم...مسیر من با اونا فرق خواهر کرد.

پ ن:این کتاب همیشه ارزش خوندن داره!


بروز کردن وبلاگ با گوشی خیلی سخته:(

میم ....
۲۷تیر

دوست دارم زیاد درباره ازدواج و خانواده فکر کنم، خب اولین چیزی که به ذهن مخاطب میرسه اینه که من کمبود شوهر دارم ، شاید من کمبود حضور پرنس چارمینگ داشته باشم اما کمبود شوهر ندارم!خخخ وقتایی هم که احساس کمبود میکنم وقتیه که میرم خرید چون خوشم نمیاد با فروشنده ها حرف بزنم/:

یه روز مدرسه زود تعطیل شده بود یکی از اون کلاسیا باباش یادش رفته بود بیاد دنبالش ، بهم گفت اگر من صاحب داشتم اینطور وسط خیابون نمیموندم ، گفتم صاحب چیه؟گفت یعنی بذارن شوهر کنم ، طفلی دلش خوش بود!خواستم بهش بگم مردی به نام شوهر زیادم ان تایم نیست ولی بی خیال شدم

به هر حال فکر کردن به این چیزا تمام ذهن من و اشغال کرده!

یکی از پسرای محل میخواد زن بگیره ، طلبس ، یکی از معیاراش خوشکل بودن طرفه . مامانم میگه حق داره ، بله حق داره به هر حال محض رضای خدا یا در جهت ارمان های انقلاب که نمیخواد زن بگیره زن میگیره تا گره فعلی زندگیش باز بشه ، جالبه اون که پسره میتونه گرهشو باز کنه ولی دخترا نمیتونن 

الان میگم منظورم چیه . من متاسفم که امشب تصمیم گرفتم درباره این چیزا بنویسم اما دلم این و میخواد

تو معامله ی ازدواج دو طرف حقوق واجب میگیرن پسره حقوقشو با چیزایی مثل زیبایی اون دختر میگیره و دختره هم با پولدار بودن اون پسر ، اما نمیدونم چرا تمام چهره ها مصلح نگران حقوق دسته ی اول هستن و سعی در کتمان حقوق دسته ی دوم میکنن 

من همیشه از مونث خلق شدنم ناراحت بودم بجز یه روز که مجبور بودم صبح تا شب تو یه نمایشگاه کار کنم و اون شب وقتی افقی شدم خدا رو شکر کردم که کار کردن برام واجب نیست ، به هر حال کفه ی ناراحتی هام سنگینی میکنه ، من تو زندگی مشکلات زیادی نداشتم اما مشکلات دیگران ناراحتی های من ‌و زیاد کرده حتی مشکلات کسانی که قرن ها پیش زندگی میکردن ، شاید من ایمان ندارم خدا انتقام مستضعفین رو میگیره...ولی نه بالاخره این اتفاق میوفته اما صبر کردن ناراحت کنندس...

درباره ناراحتیم از مونث خلق شدن...هر وقت بحث زیبایی پیش میاد خیلی شدید میشه الان مخاطب احساس میکنه یه میمون پشت وبلاگ "نگاه من" مخفی شده ، اما منم به اندازه ی خودم زیبا هستم ولی من فقط این مقدار کم نیستم ... به دوستم میگم یه زن هر چقدرم کریه باشه زنه ... جذابه و این برای همه کافیه...

من چرا باید ازدواج بکنم؟من میگم برای اینکه زندگی راحت تری داشته باشم .. اما این امر برای هیچکس میسور نیست ، مصلحان اجتماعی که اکثرا توی کتاب و قران سر رشته دارن غایتشون مهم جلوه دادن خانوادس ، اما خانواده ارمانی اونا که هیچکس ایده الشو درش پیدا نمیکنه بیشتر شبیه اردوگاه عشق اجباریه ، اونا معمولا انتظار کنار گذاشتن معیار ها رو دارن که این درخواست ظالمانه ایه. شاید الان کسی بگه تو خدا رو ناتوان از این میذگدونی که بهت اسایش بده؟نه من خدایی رو میشناسم که از بندگان امتحان میگیره...

من که خانم میم هستم هیچوقت از خدا کمال بعد از سختی نخواستم ، میدونم این بسیار بده اما من از کرم کبریائیش فقط اسایش خواستم

مصلحان انتظار دارن جوونا از چاله به چاه مهاجرت کنن و بعد از این که تمام سال های جوونیشون گذشت پله پله بالا بیان نور خورشید بهشون بتابه و احساس خرسندی کنن ، و بعد زیر نور افتاب از خودشون میپرسن چرا؟

_____________________________________________________________________________

به هر حال من کمبود شوهر ندارم،پرنس چارمینگ هم از نزدیک خونه ما رد نمیشه من فقط مقدا زیادی از خودمو احتیاج دارم تا دیگه اون مقدار کم نباشم ، این که یه دختر ۱۸ ساله باشم یه چیز ناچیز از منه ...

راستی میدونستید از تشکیل خانواده دادن بقیه خوش حال میشم،انگار هنوز اجتماع پا بر جاست ، هر چند نابود شدنشم زیاد مهم نیست:-\

مشکل اینه من فراموش میکنم زنذگی یعنی اینکه هر روز برای خدا سختی بکشی اما من نمیتونم باور کنم خدا فراری ها رو مجازات میکنه...خدایا تو میدونی چقدر من و ضعیف افریدی...!


پ ن:لطفا برام ننویسید قبلا این حسا رو داشتید الان خوب شدید

باور نمیکنم

پ ن۲:من دوباره مینویسم.شاید نوشته ی بعدیم درباره ازدواج اسن سکس رو کاملا نقض کنه!

پ ن۳:کسی حق مسخره کردن من و نداره

میم ....
۲۵تیر

یه روز داشتم شبکه نمایش نگاه میکردم.یه فیلم پخش میکرد مربوط به زمانی که بین شمال و جنوب امریکا برای لغو برده داری جنگ اتفاق میوفته.کاش اسم فیلم یادم بود ولی تنها چیزی که ازش یادمه اسم شخصیت اصلی فیلم "جورجیا"ست!جورجیا اولش تمایلی به لغو این قانون نداشت یعنی اصلا برده داری براش مهم نبود چون تمام تلاششو میکرد از برده هاش خوب محافظت کنه ، ولی وقتی اونم به صف مخالفین پیوست فهمید که با حق رای داشتن میتونه تو جریانات اجتماعی وارد بشه.

سکانس خاص فیلم استدلال های مردان امریکایی بود که میگفتن ما حق رای رو به زنان نمیدیم چون این توهین به روحیه ی لطیف اون هاست که وارد این مسائل بشن!

خب البته من نمیخوام برای شما فیلم تعریف کنم و نمیدونم هم اون مرد واقعا چی گفته و ایران چی دوبله کرده!

اما فقط به این فکر میکنم که تا حالا چند بار حرفایی مثل این رو برای منع کردن زن ها از شرکت تو مسائلی که دوست دارن شنیدم.

یه مسئله ای که من زیاد باهاش برخورد کردم حرف زدن درباره ظرافت و ریحانه بودن هست که معمولا توی بحثای مربوط به اشتغال زن ها در کار های خشن یا وقتی عکس های زن های ورزشکار(ورزشای سخت مثل نینجا) میره رو خبرگذاریا دربارش حرف میزنن و وامصیبتا سر میدن!

من هیچ حسی نسبت به اونا ندارم چون هیچ مردی از وجود یه مرد اشپز خجالت نمیکشه منم از وجود یه زن نظامی با قدرت بدنی بالا خجالت نمیکشم.

یا اینکه میگن اینکارا لطافت زن رو از بین میبره و این برای خانواده مضره.من که ندیدم مهربون بودن یه مرد صلابتشو از بین ببره پس انجام بعضی کارا هم لطافت یه زن و از بین نمیبره.

اما چیزی که ذهنمو درگیر خودش کرده اینه که این بحثا بیشتر از طرف جنس مخالف یعنی مرد ها مطرح میشه:/و از هرچیزی که خوششون نیاد میگن در شان یک زن نیست!

نتیجه گیری ساده اینه که انگار موجودی به نام زن هیچوقت نمیتونه خودش شان و موقعیتشو مشخص کنه.چون وقتی که اکثر توانایی هاش پنهان میشن و فقط تواناییش که منحصرا به دیگران سود میرسونه برجسته میشه.همیشه باید مشغول انجام خواسته های دیگران باشه و خودش رو فراموش کنه

من با افراط در فداکاری(که اونم از توانایی های خاص زنانه هست)مخالفم!


پ ن:گاهی فکر میکنم اگر کسی مثل امام خمینی رهبر این انقلاب نبود سرنوشت تاسف بار زن های ایرانی چی میشد!

باید حتما حرفای ناب امام رو درباره زنان خطاب به افراطیا تو وبلاگم بذارم:)


میم ....
۰۶تیر

فکر میکردم فقط پسر های دنیای مجازی تنبل و بی عرضن ولی یادم افتاد که پسرای دنیای مجازی توی دنیای واقعی هم حضور دارن!

میگه:تو یه بچه ننه ای که سختی نکشیدی واسه همین میگی سربازی خوبه! چرا فقط زن ها حمایت میکنن؟

میگم:نمیخوام برات دلیل منطقی بتراشم.تنها دلیل حمایتم اینه که از دیدن زجر کشیدن جنس مخالفم لذت ببرم! همون طور که موقع بدبختی های ما شما بلبل زبونی میکنید و به به چه چه می کنید منم دوست دارم عذاب شما رو ببینم.این قانون طبیعته

میگه:یادت باشه که پدر و برادر داری

میگم:تو هم یادت باشه که مادر و خواهر داری! ولی این بحث بی نتیجس خدا رابطه دو جنسشو جوری خلق کردی هرچی بگی اخرش دهنت اسفالته....

به هر حال از سربازیت لذت ببر:)

میگه:امیدوارم موقع سربازی رفتن پسر خودتم همینا رو بگی.

میگم:تو نبودی که میخواستی بری مدافع حرم شی؟

میگه:چه ربطی داره!

میگم:بله مدافع حرم شدن خوبه چون حسابی خفن میشی ولی واسه دفاع از وطن باید کچل شی و نمیتونی خفن ظاهر شی!


اخر این نبرد بشریت رو سر به نیست میکنه:) که زیادم مهم نیست:|

تا بگه منم میگم!

میم ....
۳۱مرداد

افسران - بررسی حجاب در سایر ادیان الهی !

بسم الله الرحمن الرحیم 

مختصری از حجاب در چند دین  اسمانی

قبل از ظهور اسلام حجاب در میان زنان عرب رواج نداشت اما در جوامعی که یهودی بودند یا از تفکر دین یهود پیروی می کردند حجاب بهطور جدی وجود داشته به طوری که برای مجازات برخی زنان خطا کار حجاب اونها رو به طور موقت بر میداشتند به این دو دستور دین یهود توجه کنید :

حجاب برای دختران مجرد: پوشش موی سر هنگام برگزاری نماز و خواندن دعا، پوشاندن دست ها تا زیر آرنج و پاها تا حدود 10 سانتی متر زیر زانو میباشد. 

حجاب برای زنان متاهل: زن یهودی ملزم به رعایت پوشش موی سر در مقابل افراد ناحرم، پوشاندن دست ها حداقل تا زیر آرنج و پاها تا حد مچ پا میباشد. کل پوشش بصورت استفاده از روسری یا کلاه بسته به کشورها و فرهنگ های مختلف، متفاوت میباشد. 

در جامعه ی ایرانی هم حجاب بسیار سخت گیرانه تر از اونچه اسلام بوجود اورد رواج داشته ..حالا برخی که وطن پرستیشون گل کرده و مدام دارن داد میزنن ما عرب نیستیم حجاب عقب افتادگی هست و .. لازم به ذکر هست که بگم در اکثر نقش های روی دیوار های تخت جمشید زنان با روسری هستن این نشانه ای از اصالت فرهنگماست ولی بعضی ها میخوان با افسانه ساختن الکی و نقاشی های دروغین حجاب رو در جامعه ی ایرانی اون زمان نفی کنن در حالی که اینطور نیست به طور مثال خشایار شاه ایرانی پس از صد روز باده نوشی وقتی به ملکه وشتی دستور داد به سر برهنه و بدون حجاب در مجلس حاضر بشه ملکه امتناع کرد و به همین دلیل به دست جلاد سپرده شد .

اما برای زنان عادی در دین زرتشت پوشنادن موی سر استفاده از لباس بلند شلوار و چادر رایج بوده درحالی که این زنان ازادانه در جامعه رفت و امد داشتند و با مردان خود به انجام کار های بیرون از منزل هم می پرداختند اما از حضور در مجالس مختلط فاسد امتناع میکردند 

ولی برای زنان بلند پایه نه تنها حجاب اجباری بود بلکه بعد از ازدواج اون ها حق دیدن هیچ مردی حتی پدر و برادر خودشون رو نداشتند!!!

اما جامعه ی مسیحیت در قرون وسطا دین یهود بر تشکیل خانواده اصرار داشت در حالی که دین مسیح تجرد را مقدس میدونست بنابراین حجاب با چادر و پوشیه و ممنوعیت استفاده از زیور الات را برای زنان اجباری کرد تا هیچ مردی نظرش به هیچ زنی نیوفته! اما بعد ها هم زنان مسیحی اععم از جوان و پیر ملزم به حجاب کامل ( چادر ) بودند .

درباره زنان یهودی توی اینترنت سرچ کنید چیزای جالبی میبینید:)!با پوشیه!چون یهودین متمدنن ما چون مسلمونیم عقب افتاده:-|

:)

میم ....
۱۲مرداد
سلام:)
چند وقت بود دلم میخاست یه چیزی بنویسم که درباره خودم باشه.خودم که نه درباره زن بودن دختر بودن خانم بودن بانو بودن و اینچیزا!بیشتر درباره خانمِ مسلمان بودن!
میخوام بگم درباره زندگی توی خارج از کشور  واقعا خیلی دوست داشتم برام پیش بیاد نه این که به حکومت خاصی توی دنیا علاقه داشته باشم یا از نژاد و گروه خاصی خوشم بیاد بیشتر فکر میکردم مسلمانانی که توی خارج از کشور زندگی میکنن اعتقادات محکم تری دارن. دلیلشم بذارید توضیح بدم.
مثلا شما لبنان رو فرض کنید اون جا جمعی از مردم مسلمانن(شیعه یا سنی الان مسلمان بودن مطرحه) جمعی دیگه هم مسیحی هستن اونجا مردم یه دست نیستن یعنی مرز بین مسلمان و غیر مسلمان مشهوده!ولی خب اینجا ما اقلیت های دینی داریم ولی به خاطر قانون جمهوری اسلامی ایران اونا هم تقریبا شکل ما میشن از نظر الزامی بودن حجاب!
البته نه این که طرفدار حجاب ازاد باشم چون اینطوری هرکسی میاد از ازادی که تعریفی میده.شایدم یکی اومد رای به برهنگی داد:-|
کلا به دلیل این که احساسم میگفت اونور اب مرز بعضی چیزا ملموس تره زندگی توی خارج از کشور و دوست داشتم!مسلمانو مسلمون تر..رفتار کسی از غیر هم به اسم اونا نوشته نمیشه!
.
اما...
.
نمیدونم تا حالا پیش اومد کلماتی مثل حجاب،زن مسلمان،اسلام و اینچیزا رو به انگلیسی سرچ کنید چیزای جالبی میاره که هیچکدوم به اسلام شبیه نیست.یه نمونشو ته متن میذارم...
زن های بسیار زیبایی که رسری زدن سرشون و واقعا حتی یک تار موشون هم پیدا نیست ولی ارایش دارن!لباساشونم اکثرا بدن نماست+جواهرات
واقعا هیچ چیزش شبیه به اسلام نیست!در واقع اون روسری رو هم برای زیبا تر شدن خودشون زدن.
من واقعا ادمی نیستم که زیاد روی لباس و رنگ حساس باشم همیشه با خودم اینطور گفتم لباس گشاد هر رنگی میخواد باشه باشه...ولی خب از عوضی نشون دادن اسلامم خوشم نمیاد!
کلا خواستم توی این متنم اسلام ترکیه ای یا شایدم امریکایی رو براتون معرفی کنم:|
.
خانومه حتما باید یه کلیپس بزنه سرش تا کلش اندازه خربزه بشه کلا با سایز سرشون مشکل دارن-_-
خانومه حتما باید استینشو بده بالا تا دستبند و ساعت و النگو و سایر چیز ها معلوم باشه-_-لاکشم قرمز باشه-_-یقه باز جهت مشخص بودن گرنبند-_-نیازی به پوشیدن مانتو یا هر لباس گشادی نیست با بلوز و شلوار تنگ و یه روسری هم میشه با حجاب بود-_-یکی دیگه از واجباتشونم اینه حتما شال و روسری رو مدلای عجق و جق مثل عمامه ببندن-_-
خلاصه از این زنان زیبا خیلی استفاده میشه.راستش فکر نکنم نظریات واقعی اسلام در مورد مسائل پوشش و حیا و اینچیزا هیچوقت به دنیا صادر بشه چون حتی زنان مسلمان واقعی نه این مانکن ها از حضور  گریزان میشن!البته من نمیگم از خودشون عکس بندازن چون اون قت کارشون میشه مثل همین خانما!ولی بالاخره دنیا باید بفهمه زن مسلمان کیه!و این همه داد و بیداد برای حجاب اینه که زنان با خیال راحت و ارامش وارد عرصه های اجتماعی بشن!
یه عده با تمسک به مبانی حجاب معتقد به همیشه در خفا بودن زنان هستن!
یه عده هم معتقد به این مسخره بازیا و مانکن شدن ها هستن!
.
اعتدالی وجود نداره!

حالا یه نمونه میذارم ادامه مطلب
میم ....
۱۳تیر

مراقبت مرد از زن در خانه مانند گل

در داخل خانواده هم، از نظر اسلام مرد موظّف است که زن را مانند گلى مراقبت کند. می فرماید : «المرأة ریحانة 1؛» زن گل است. این مربوط به میدانهاى سیاسى و اجتماعى و تحصیل علم و مبارزات گوناگون اجتماعى و سیاسى نیست؛ این مربوط به داخل خانواده است. «المرأة ریحانة و لیست بقهرمانة؛» این چشم و دید خطابینى را که گمان میکردند زن در داخل خانه موظّف به انجام خدمات است، پیغمبر با این بیان تخطئه کرده است. زن مانند گلى است که باید او را مراقبت کرد. با این چشم باید به این موجود داراى لطافتهاى روحى و جسمى نگاه کرد. این نظر اسلام است. هم خصوصیت زنانگى زن که همه احساسات و خواستهاى او بر اساس این خصوصیت زنانگى است، حفظ شده است، بر او تحمیل نشده است، از او خواسته نشده است، که در حالى که زن است، مثل مرد فکر کند، مثل مرد کار کند، مثل مرد بخواهد - یعنى خصوصیت زن بودن که یک خصوصیت طبیعى و فطرى و محور همه احساسات و تلاشهاى زنانه است، در دید اسلامى حفظ شده - هم در عین حال، میدان علم، میدان معنویت، میدان تقوا، میدان سیاسى، بر روى او باز شده است و او، هم به کسب علم تشویق شده است، هم به حضور در میدانهاى گوناگون اجتماعى و سیاسى. آن وقت در داخل خانواده هم به مرد گفت هاند که حقّ تکلیف، تحمیل، زیاده روی ، اعمال قدرتهاى جاهلانه و غیر قانونى ندارد.این، آن نگاه اسلامى است.

امام خامنه ای 

#کتاب_نگاه_انقلاب_اسلامی_به_مسئله_زن

 1. تحف العقول، 87

میم ....