نگاه من

نگاه من
آخرین نظرات

۱۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مرد» ثبت شده است

۱۶شهریور

دیروز مراسم صبحی عروس و داماد جدید فامیلمون بود:/قبل مراسم زن های فامیل داشتن حرف میزدن!

یکی از دخترا گفت دوستش شب قبل از عروسیش حالتی شبیه سکته پیدا کرده! دهنش از سرجاش تکون خورده و رفته رو لپش!!!:/

سوالی که همه پرسیدن این بود که:عروسی بهم خورد؟؟؟دختر بدبخت:"(

ولی جالب این بود که اون عروسی بهم نخورد!! و با همون دهن کج عروس داماد زندگیشونو شروع کردن و چند سال بعد دهنش بر گشته سر جاش! دکتر گفته به خاطر استرس دهنش اینجور شده بود!!

خب اینم فداکاری مردانه ی جالبی بوده.چون همه منتظر بودن دختر فامیل بگه داماد عروس و ول کرده و از هم جدا شدن!ولی داماد خیلی ریلکس بوده..


پ ن::))

میم ....
۱۴شهریور

ادم بعد از آگاهی از خلقت حوا از پروردگارش پرسید : این کیست که قرب و نگاه او مایه انس من شده است ؟ خداوند فرمود : این حوا است آیا دوست داری که با تو بوده و مایه انس تو شده و با تو سخن بگوید و تابع تو باشد ؟ آدم گفت : آری پروردگارا تا زنده ام سپس تو بر من لازم است ، آنگاه خداوند فرمود : از من ازدواج با او را بخواه چون صلاحیت همسری تو را جهت تامین علاقه جنسی نیز دارد و خداوند شهرت جنسی را به او عطا نمود ... سپس آدم عرض کرد : من پیشنهاد ازدواج با وی را عرضه می دارم ، رضای شما در چیست ؟ خداوند فرمود رضای من در آن است که معالم دین مرا به بیاموزی ...

این حدیث گرچه مفصل است و از لحاظ سند نیاز به تحقیقی بیشتر دارد ، چون برخی آحاد سلسله مشترک و برخی مجهول اند چنانکه بعضی از مضامین آن هم نیاز به توضیح بیشتر دارد ولی مطالب مهم وسودمندی از آن استفاده می شود که به بعضی از آنها اشاره می شود :

۱ - خلقت حوا از ضلع و دنده چپ آدم صحیح نیست .

۲ - آفرینش حوا همانند خلقت آدم بدیع و نو ظهور بوده و مستقل است .

۳ - نزدیکی و نگاه آدم به حوا مایه انس وی شده است و خداوند نیز همین اصل را پایه برقراری ارتباط بین آنها قرار داده و این انس انسانی قبل از ظهور غریزه شهوت جنسی بوده زیرا جریان غریزه مطلبی است که بعدا مطرح می شود .

۴ - خداوند گرایش جنسی وشهوت زناشویی را بر آدم ... القا نمود و این در حالی است که جریان انس و دوستی قبلا برقرار شده بود .

۵ - بهترین مهریه و صداق همانا تعلیم علوم الهی و آموختن معالم دین است که خداوند آن را به عنوان مهر حضرت حوا بر آدم قرار داده است .

۶ - بعد از ازدواج ، آدم به حوا گفت به طرف من بیا و به من رو کن و حوا به او گفت تو به سوی من رو کن ، خداوند امر کرد که آدم برخیزد و به طرف حوا برود و این همان راز خواستگاری مرد از زن است و گرنه زن به خواستگاری مرد بر می خواست . البته منظور از این خواستگاری آن خطبه قبل از عقد که در این حدیث مبسوط آمده نیست .


منبع:کتاب زن در اینه جمال و جلال


میم ....
۱۱شهریور

یک خانواده رو فرض کنید که یک دختر و یک پسر دارن.این دو باهم کنکور میدن و پدر مادر به هر دوشون میگن رشته ای رو انتخاب کنید که اینده ی شغلی داشته باشه.به خاطر همین اون دختر و پسر از علاقه هاشون دست میکشن و فقط به کار فکر میکنن ، چون دوست ندارن پدر و مادر با اکراه واسشون خرج کنن!

.

.

.

سال ها میگذره و اون دختر و پسر فارغ التحصیل میشن.بنابه دلایلی دختر زود تر موفق میشه بره سر کار و دستش میره تو جیب خودش.اینجا یه پسر میمونه و باری از مسولیت های اجتماعی.پسره یه مدت بعد سرشکسته میشه و میگه"زن ها همه ی شغل ها رو گرفتن" و هرگز به یاد روزی که پدر مادر خودش به خواهرش توصیه کردن دنبال اینده شغلی بره نمیفته!

.

.

.

امروز دوباره رفتم صفحه قبل.هر چقدر به مادر محترم از ارمان هام توضیح بدم بی فایدس اون میگه فقط یه روز حسرت میخوری چرا نرفتی رشته ای که اینده شغلی داشته باشه!یا میگه چرا وقتی پسر داییت کار و رها کرد از نظرت احمق ترین ادم کره ی زمین بود ولی الان خودت...حتما از نظر مامانم فرقی بین من و پسر دایی نیست!

خب اشکال نداره منم هدفمو روی کار معطوف میکنم:/خیلی هم بد نمیشه.ها ها:/

.

.

.

پ ن:از این فمنیست هایی که الگوی واحد برای همه زن ها ترسیم میکنن بدم میاد!

میم ....
۰۷شهریور

زن اگر چنانچه در محیط خانواده، محترم و مکرّم شمرده بشود، بخش مهمّی از مشکلات جامعه حل خواهد شد.

🌸

آداب و سننی لازم است وجود داشته باشد که زن در سطوح مختلف دچار ستم‌زدگی نباشد. یعنی از مسائل کاملاً شخصی و خصوصی - یعنی مسائل جنسی - احتمال و امکان ستم‌زدگی زن و مظلومیّت زن وجود دارد، تا مسائل عمومیتر مثل مسائل معاشرتی، مسائل خانوادگی؛ احترام در چشم شوهر، در چشم فرزند، در چشم پدر، در چشم برادر. زن اگر چنانچه در محیط خانواده، محترم و مکرّم شمرده بشود، بخش مهمّی از مشکلات جامعه حل خواهد شد. باید کاری بکنیم که بچّه‌ها دست مادر را حتماً ببوسند؛ اسلام دنبال این است. کما اینکه در خانواده‌های مذهبیتر و اخلاقیتر و نزدیکتر به مفاهیم مذهبی، اینها مشاهده میشود. فرزندان خانواده نسبت به مادر تکریم داشته باشند. هیچ منافاتی ندارد این تکریمِ نسبت به مادر، با آن حالت عاطفی و خودمانیگری‌ای که بین فرزند و مادر وجود دارد؛ هیچ منافاتی ندارد؛ این احترام باید باشد.


امام خامنه ای(❤️) ۱۳۹۲/۰۲/۲۱

میم ....
۱۴مرداد
سلام:)میلاد حضرت فاطمه ی معصومه(س) و روز دختر رو به شما تبریک میگم . ان شالله حضرت معصومه(س) گره از مشکلات دختران جوان باز کنند.
میخواستم یه پست خفن بنویسم به مناسبت این روز ولی وقتی دیروز رفتم یکی از وبلاگایی رو که دنبال میکنم چک کردم کلا انرژیم از بین رفت.البته از همون اولشم انرژی در کار نبود ولی جدیدا بر خلاف تمایل باطنیم تصمیم گرفتم یه مقدار ظاهر سازی کنم مثلا روز دختر رو که هیچ اهمیتی برام نداره(مثل روز زن و روز مرد)وانمود کنم که خیلی خوشحالم و به خودم جایزه بدم!واسه همین رفتم و یه گل سر واسه خودم خریدم:-|یا این که تصمیم گرفتم بر خلاف میل باطنیم تو مهمونی امشب متفاوت حضور پیدا کنم شاید دوستام که دعوتم کردن راضی بشن!اخه میدونید که جدیدا زیاد تکرار میشه دختر خوب اینه که دختر خوب اونه که و... متاسفانه ویروس حرفای مجازی به دوستای منم سرایت کرده تا این که امروز ظهر یکیشون پیام دید امشب چی میخوای بپوشی،منظورش این بود که چه چیزی جز مانتو شلوار میپوشی و حق نداری مثل گذشته باشی!نمیدونم انگیزشون چیه!حتما مثل اهالی فضای مجازی نگرانن دختر بودنشون به باد فراموشی بره:-/نمیدونم چه کسی روز دختر رو انتخاب کرده فکر کنم کار امام خمینی بوده.به هر حال ازار جنس مونث همیشه رواج داشته و روز دختر هم بیشتر میشه من که ترجیح میدم اصلا همچین روزی در کار نباشه تا این که باشه و مجبور باشم یه بیست و چهار ساعت مسخره بازی تحمل کنم . حضرت معصومه هم نیازی به جشن گرفتن ما ندارن!
ادرس وبلاگمو به یه نفر داده بودم تو خصوصی واسم نوشت خیلی علافی بابا این دری وریا چین مینویسی واسش پیام دادم چیو میگی ؟ منظورش موضوع زن بود.بعد باهم کمی حرف زدیم گفت میشه بگی کی خوشحال میشی و خیالت راحت میشه؟بهش گفتم هیچوقت!گفت چرا؟توضیح دادم، ایا اون فکر میکرد من زندگی مشقت باری دارم نخیر من راحتم ولی مادامی که گذشته بشر رو بدونم و از حالشم اگاه باشم و بدونم چقدر به زن ها ظلم شده هیچ چیز من و عمیقا خوشحال نمیکنه!مگر اینکه انتقام همه ی مستضعفین گرفته بشه....بعضیا اسم این حرفا رو میذارن سیاه نمایی در حالی که راسته . مستضعف هم اون زنیه که هزاران سال پیش شوهرش باهاش مثل حیوانات اهلی رفتار میکرد هم اون زنی هست که تو قلب امریکا بدور از نور هدایت داره زندگی حیوانیشو میگذرونه.
دخترای سرزمین اشغالی و یمن و ... شاید رویاشون این باشه با پدر و برادرشون زندگی کنن بدور از جنگ . دخترای عرب شاید رویاشون حق رای داشتن باشه دخترای امریکایی رویاشون ازدواج و بچه ای که بدونن پدرش کیه  به هر حال رویا ها زیاد هستن...
منم رویام اینه یه که انرژیم به همچین خبری نابود نشه(دختر یازده ساله کرمانی به خاطر فرار از ازدواج با پسر بیست و پنج ساله معلول جسمی و ذهنی خودش را حلق اویز کرد).این و برای بقیه تعریف کردم یه نفر گفت خسر الدنیا و الاخرت.خندیدم...اخه کسی که تو همچین خانواده بیشعوری زندگی کرده چه میدونه حلال و حرام خدا چیه!بله من واسه دخترای دنیا ارزو های زیادی میکنم ارزو هایی که با عروسک و گل شکلات و لباسای چین چین بر اورده نمیشن.شاید اگر کسی دائما به دیگران فکر کنه ناراحت باشه ولی من خدا رو شاکرم که این ناراحتیو در وجودم قرار داد.این ارزو ها فقط با پس گرفتن شرافت و کرامت انسانی بر اورده میشه... ارزوی های من وقتی بر اورده میشن که دختر ها جامه ی انسانیت بپوشن نه جامه ی مونث بودن ... به هر حال وقتی همه ی تلاش بنی ادم معطوف به رفع شهوت حیوانیشون میشه و هنوز بعد از هزاران سال از پایین اومدن پدر ادم و مادر حوا روی زمین هنوز به زن فقط نگاه جنسی میشه.نتیجه همینه دیگه اون دختر یازده ساله یه ابزار کوچیک رو به رشد بوده که پدر و مادر اون پسر خواستن اونو واسه پسرشون بخرن...
پ ن: در بهشت همه چیز زیبا بود پدر ادم من واقعا ادم بود،خدا مادر حوا رو خلق کرد پدر ادم گفت اون کیه که وقتی میبینمش ارامش میگیریم میخوام پیشش باشم... اونا خواستن باهم ازدواج کنن... و بعد از همه ی این ها بود که خدا شهوت رو خلق کرد!
۰۶مرداد

مرحوم  علامه طباطبایی- رضوان الله علیه  مطلبی را در تفسیر شریف  المیزان دارد که می فرماید: هنوز رسوبات جاهلیت در جامعه رواج دارد، یعنی جامعه، جامعه اسلامی است اما فکر، جاهلیت است.

در جامعه کنونی این چنین است که اگر مردی آلوده شد بستگان مرد احساس ننگ نمی کنند ولی اگر زنی آلوده شد اعضای خانواده احساس ننگ می کنند و چه بسا اقدام به قتل او نمایند- چنانچه در روزنامه و مجلات به امثال این اتفاقات برمی خوریم- آیا این فکر، غیر از فکر جاهلیت است؟ آیا این غیرت، غیرت جاهلیت است یا غیرت دینی ؟


 البته مسلمان باید احساس ننگ بکند اما مشترک، نه متفاوت، باید به طور یکسان غیور باشد. بی غیرتی مطابق فرهنگ منحط غرب است، تبعیض در غیرت هم، همان فرهنگ منحط جاهلی است آنچه که مطابق با فرهنگ اسلام است تعادل در غیرت است.

متأسفانه ما، اسلامی سخن می گوییم اما جاهلی می اندیشیم و اندیشه جاهلی خود را به حساب اسلام ناب می گذاریم، بی غیرتی را درباره مردها، از فرهنگ غرب و غیرت داشتن در مورد زنها را از فرهنگ جاهلیت اخذ می کنیم و این دو را با هم جمع کرده و به حساب اسلام ناب می گذاریم و بعد گمان می کنیم که اسلام بین زن و مرد فرق قائل شده است. این که در بیانات حضرت امیر (ع) آمده است که: «و لبس الاسلام لبس الفر و مقلوبا؛ اسلام به صورت یک پوستین وارونه، پوشیده شد تا شناخته نشود» (خطبه 107)


- و خدا روح مطهر حضرت امام را مهمان قران  و عترت کند که بسیاری از این پرده ها را کنار زد و اسلام ناب را روشن نمود-، در بسیاری از موارد برخی مسائل را از بیگانه های غرب و برخی را از رسوبات جاهلیت گرفته ایم و این معجون را به صورت اسلام درآورده و گفتیم که این، نظر اسلام است در حالتی که وقتی به قرآن مراجعه می کنیم می بینیم قرآن می فرماید:


«الزانیه و الزانی فاجلد و اکل واحد منها مائه جلده و لاتأخذکم بهما رأفة فی دین الله؛ زن و مرد زناکار را هر یک صد تازیانه بزنید و در اجرای حکم خدا نسبت به آنان شما را رأفت قرار نگیرد»نور/ 2) می فرماید نه درباره مرد آلوده مسامحه کنید و نه درباره زن. در مورد سرقت نیز قرآن می فرماید: «السارق و السارقه فاقطعوا أیدیهما جزاء بما کسبا نکالا من الله؛ دستان مرد و زن دزد را ببرید به سزای آنچه کرده اند به عنوان کیفری از جانب خدا»)مائده/ 38)


این که در مورد سرقت ممکن است از زن بگذریم ولی از مرد نمی گذریم و در مسأله آلوده دامن شدن، به عکس عمل می کنیم، هردو، تبعیض و ناشی از افکار و اندیشه های جاهلانه است. این التقاط و رسوب جاهلی، با آن میراث فرهنگ غلط و منحط بیگانه یک مجموعه ای به صورت اسلام در آورده است که اگر کسی با این دید و اعتقاد به سراغ اسلام شناسی برود خیال می کند اسلام بین زن و مرد فرق گذاشته است و اگر هم بخواهد امتیاز آنها را جستجو کند یا در ارث جستجو می کند، یا در دیه تحقیق می کند. مقام زن را باید در انسان شناسی جستجو کرد، نه در دیه وارث. عظمتی را که دین برای زن قائل است همان عظمتی است که برای انسان قائل شده است.


منبع: کتاب زن در اینه جمال و جلال


پ ن:گاهی مطلب کپی پیستی لازم است برای وبلاگ:)

میم ....
۳۰تیر

با شروع شدن فصل بیکاریم هیچ چیزی جز کتاب خوندن برام باقی نمیمونه. اما دیروز تصمیم گرفتم یه کتاب تکراری رو بخونم . کتاب "نظام حقوق زن در اسلام" شهید مطهری.خب من قبلا با عجله این کتاب و خونده بودم و خوب فکر نکرده بودم . 

*دوران مدرسه یه روز امتحان جهان بینی داشتیم همین طور که کتاب و میخوندم به مامانم گفتم این کتابای شهید مطهری هم اون قدرا عالی نیستن!گفت:چرا؟ گفتم اخه انگار همش میخواد یه چیز مهمی بگه و اخرش نمیگه!غیر منتظره تموم میشه گفت:اخی بنده خدا رو زود کشتن زنده نموند که تو بهش یاد بدی:|*

خب من و این جواب و نمیپسندم چون بعضیا فکر میکنن اگر ما به کار بزرگان ایراد بگیریم میخوایم بگیم بیشتر از اونا تخصص داریم در حالی که ما فقطداریم اعلام میکنیم از کار اون ها خوشمون نمیاد حالا بستگی داره اون بزرگان چه کسایی باشن اگر علمای دین باشن بسته به اعتقادی که به خدا و دینش و اختیاراتی که به علما داده یا ازشون با اکراه تبعیت میکنیم یا خودمونو میزنیم به کوچه عمر چپ! 

به هر حال هیچی نمیتونه مانع من از حرف زدن درباره کتابی بشه که دیروزخوندم.

خب اما اون کتاب.یادمه یه روز به یه نفر گفتم ما به کسایی که دم از حقوق مساوی برای زن و مرد میزنن مدیون هستیم.بهش گفته بودم یه روز دلیل این حرفمو مینویسم خب الان وقتشه.به مقدمه ی کتاب شهید مطهری توجه کنید.ایشون میگن شرایط امروز ایجاب میکنه ما درباره ی این مسائل(مسائل مربوط به حوزه خانواده) حرف بزنیم و دوباره دربارش فکر کنیم.یعنی محرک ایشون برای نوشتن این کتاب همون مسائل ازادی و تساوی و جریان های فمنیسمی بوده.حالا فهمیدید چراگفتم ما به این افراد مدیونیم.اولا اینکه اگر شعار های اونا نبود علمای اسلام و شخص شهید مطهری من مطئنم هرگز دست به تالیف همچین کتابایی نمیزدن و بدبختی  حقوق دینی فراموش شده ی زن ها تا ابد مخفی میموند.گاهی فکر میکنم  امام خمینی هم که یگانه مدافع واقعی و حقیقی حقوق زن بود بدونه همچین محرکی به این فکر میوفتاد که افکار حقیقی خودشو ابراز کنه یا نه!به هر حال چیزی که بدیهیه اینه که درسته زن غربی به مراتب بدبخت تر از زن شرقی بوده اما هیچ چیزی دال بر خوشبختی زن شرقی وجود نداره و چه جریانات مطالبه گر حقوق مساوی به وجود میومدن و چه به وجود نمیومدن لازم بود علمای اسلام برای جامعه ی خوشون کاری بکنن الحمد لله که اون جریانات بوجود امدن و علما رو وادار کردن اندیشه های خودشونو به مردم معرفی کنن و دست به کتابت بزنن!

اما مطلب دیگه اینکه من همیشه برای خودم متاسف بودم و هستم!متاسفبابت اینکه من مشغول خوندن این کتابم . اما نه از این جهت که این کتاب بده یا این که ارزش خوندن نداره از این جهت که چرا من باید همواره مشغول پرسش از خودم باشم در حالی که جنس مخالف هرگز این چنین پرسشی نداشته و هیچ چیزی درون ناراحت من و خوشحال نکنه اگر من هرچقدر هم کتاب بخونم در اخر میتونم توی هر بحث منطقی با جنس مخالف و موافقو و با هم دین و غیر هم دین پیروز بشم اما چیزی نصیب خود من نمیشه

یه مشکلی که من با این کتاب دارم اینه که شهید مطهری از من خیلی دور بوده و توی روزگاری زندگی میکرده که اسلام غریب بوده و گرایش به کمونیسم و ... کاملا امر عادی به حساب  میومد افرادی هم که رفتن گناهی براشون نمیبینم اصلا اسلام کجا بود که بخوان باهاش اشنا بشن .به خاطر همین حوادث عصر ایشون بوده که ایشون تو کتابشون مدام درحال مقایسه اسلام با مکاتب دیگه ی دنیا هستند و مدام برتری اسلام رو به رخ میکشن در برتری اسلام شکی نیست اما برای من در عصر حاضر بسیار بی معنیه درباره ی دین خودم سوال داشته باشم و برای اقناع من بیان دینمو با یه مکتب داغون دیگه که از ابتدایی ترین بنیان هاش میشد فهمید چقدر الکی و زپرتی ، مقایسه کنن و بگن اسلام خیلی خوبه پس جای سوالی نیست!خب من با خود این خیلی خوب کار دارم نه با اون به اصطلاح رقبای داغونش!

اما میخوام حسمو نسبت به یه چیزی خیلی رک بگم..

شهید مطهری توی مقدمه از وضع اسف بار زنان امریکایی و اروپایی که از خونه هاشون بیرون کشیده شدن و سختی خونه ازشون گرفته شد و بجاش مجبور بودن به عنوان نیروی کار ارزون توی کارخونه ها کار کنن و فعالیتی معادل فعالیت یک مرد تنومند رو انجام بدن..از بیماری ها و دست ها و بدن های مجروح و فقدان حامی برای اون بیچاره ها حرف زد..

خب شنیدن این چیزا بسیار تاسف اوره و ادم دوستم داره برای اون بیچاره ها ساعت ها گریه کنه!اما من اگر توی اون روزگار بودم مطمئنا همین کار و میکردم و شاید نهایت شکایتم از زندگی این بود که چرا هیکل بزرگ تر و بازوی اهنی ندارم!به هر حال من دوست داشتم کارفرما بهم ظلم کنه و نهایت یه پول سیاه مقابلم بندازه و من خوشحال بشم.از اول قرارم با کارفرما همین بود اون به من ستم کنه من اطاعت کنم و سهمم یه مقدار پول باشه.این یه زندگی لذت بخش بود برای من که دست و پام مجروح بشن ، وزنه های سنگین و بلند کنم و وقتی کارم تموم شد کف کارخونه یا معدن یا مزرعه جان به جان افرین تسلیم کنم! چون از اول شرایطشو میدونستم.اما میدونید زندگی تلخ چی بود؟این که با یه حلقه ی طلایی و یه لباس زیبا ازدواج کنم و از طرف کسی که قرار بود به من محبت کنه مورد ظلم و ستم واقع بشم.

کیه که شوهر ظالمشو به کارفرمایه ظالم ترجیح بده؟؟؟؟هیچ کس...

نمیتونم قبول کنم زن غربی که از خدا فقط پسر خدا و یکشنبه کلیسا رفتن و میشناخت کار غلطی کرد!برای اون زن به نظرم این بهترین کار دنیا بود چند قرن بدبختی رو تحمل کرد الان میتونه توی اسایشی که پس از قرن ها بدست اومده زندگی کنه...

اما من از خدا چیزای بیشتری میدونم...مسیر من با اونا فرق خواهر کرد.

پ ن:این کتاب همیشه ارزش خوندن داره!


بروز کردن وبلاگ با گوشی خیلی سخته:(

میم ....
۲۷تیر

دوست دارم زیاد درباره ازدواج و خانواده فکر کنم، خب اولین چیزی که به ذهن مخاطب میرسه اینه که من کمبود شوهر دارم ، شاید من کمبود حضور پرنس چارمینگ داشته باشم اما کمبود شوهر ندارم!خخخ وقتایی هم که احساس کمبود میکنم وقتیه که میرم خرید چون خوشم نمیاد با فروشنده ها حرف بزنم/:

یه روز مدرسه زود تعطیل شده بود یکی از اون کلاسیا باباش یادش رفته بود بیاد دنبالش ، بهم گفت اگر من صاحب داشتم اینطور وسط خیابون نمیموندم ، گفتم صاحب چیه؟گفت یعنی بذارن شوهر کنم ، طفلی دلش خوش بود!خواستم بهش بگم مردی به نام شوهر زیادم ان تایم نیست ولی بی خیال شدم

به هر حال فکر کردن به این چیزا تمام ذهن من و اشغال کرده!

یکی از پسرای محل میخواد زن بگیره ، طلبس ، یکی از معیاراش خوشکل بودن طرفه . مامانم میگه حق داره ، بله حق داره به هر حال محض رضای خدا یا در جهت ارمان های انقلاب که نمیخواد زن بگیره زن میگیره تا گره فعلی زندگیش باز بشه ، جالبه اون که پسره میتونه گرهشو باز کنه ولی دخترا نمیتونن 

الان میگم منظورم چیه . من متاسفم که امشب تصمیم گرفتم درباره این چیزا بنویسم اما دلم این و میخواد

تو معامله ی ازدواج دو طرف حقوق واجب میگیرن پسره حقوقشو با چیزایی مثل زیبایی اون دختر میگیره و دختره هم با پولدار بودن اون پسر ، اما نمیدونم چرا تمام چهره ها مصلح نگران حقوق دسته ی اول هستن و سعی در کتمان حقوق دسته ی دوم میکنن 

من همیشه از مونث خلق شدنم ناراحت بودم بجز یه روز که مجبور بودم صبح تا شب تو یه نمایشگاه کار کنم و اون شب وقتی افقی شدم خدا رو شکر کردم که کار کردن برام واجب نیست ، به هر حال کفه ی ناراحتی هام سنگینی میکنه ، من تو زندگی مشکلات زیادی نداشتم اما مشکلات دیگران ناراحتی های من ‌و زیاد کرده حتی مشکلات کسانی که قرن ها پیش زندگی میکردن ، شاید من ایمان ندارم خدا انتقام مستضعفین رو میگیره...ولی نه بالاخره این اتفاق میوفته اما صبر کردن ناراحت کنندس...

درباره ناراحتیم از مونث خلق شدن...هر وقت بحث زیبایی پیش میاد خیلی شدید میشه الان مخاطب احساس میکنه یه میمون پشت وبلاگ "نگاه من" مخفی شده ، اما منم به اندازه ی خودم زیبا هستم ولی من فقط این مقدار کم نیستم ... به دوستم میگم یه زن هر چقدرم کریه باشه زنه ... جذابه و این برای همه کافیه...

من چرا باید ازدواج بکنم؟من میگم برای اینکه زندگی راحت تری داشته باشم .. اما این امر برای هیچکس میسور نیست ، مصلحان اجتماعی که اکثرا توی کتاب و قران سر رشته دارن غایتشون مهم جلوه دادن خانوادس ، اما خانواده ارمانی اونا که هیچکس ایده الشو درش پیدا نمیکنه بیشتر شبیه اردوگاه عشق اجباریه ، اونا معمولا انتظار کنار گذاشتن معیار ها رو دارن که این درخواست ظالمانه ایه. شاید الان کسی بگه تو خدا رو ناتوان از این میذگدونی که بهت اسایش بده؟نه من خدایی رو میشناسم که از بندگان امتحان میگیره...

من که خانم میم هستم هیچوقت از خدا کمال بعد از سختی نخواستم ، میدونم این بسیار بده اما من از کرم کبریائیش فقط اسایش خواستم

مصلحان انتظار دارن جوونا از چاله به چاه مهاجرت کنن و بعد از این که تمام سال های جوونیشون گذشت پله پله بالا بیان نور خورشید بهشون بتابه و احساس خرسندی کنن ، و بعد زیر نور افتاب از خودشون میپرسن چرا؟

_____________________________________________________________________________

به هر حال من کمبود شوهر ندارم،پرنس چارمینگ هم از نزدیک خونه ما رد نمیشه من فقط مقدا زیادی از خودمو احتیاج دارم تا دیگه اون مقدار کم نباشم ، این که یه دختر ۱۸ ساله باشم یه چیز ناچیز از منه ...

راستی میدونستید از تشکیل خانواده دادن بقیه خوش حال میشم،انگار هنوز اجتماع پا بر جاست ، هر چند نابود شدنشم زیاد مهم نیست:-\

مشکل اینه من فراموش میکنم زنذگی یعنی اینکه هر روز برای خدا سختی بکشی اما من نمیتونم باور کنم خدا فراری ها رو مجازات میکنه...خدایا تو میدونی چقدر من و ضعیف افریدی...!


پ ن:لطفا برام ننویسید قبلا این حسا رو داشتید الان خوب شدید

باور نمیکنم

پ ن۲:من دوباره مینویسم.شاید نوشته ی بعدیم درباره ازدواج اسن سکس رو کاملا نقض کنه!

پ ن۳:کسی حق مسخره کردن من و نداره

میم ....
۲۵تیر

یه روز داشتم شبکه نمایش نگاه میکردم.یه فیلم پخش میکرد مربوط به زمانی که بین شمال و جنوب امریکا برای لغو برده داری جنگ اتفاق میوفته.کاش اسم فیلم یادم بود ولی تنها چیزی که ازش یادمه اسم شخصیت اصلی فیلم "جورجیا"ست!جورجیا اولش تمایلی به لغو این قانون نداشت یعنی اصلا برده داری براش مهم نبود چون تمام تلاششو میکرد از برده هاش خوب محافظت کنه ، ولی وقتی اونم به صف مخالفین پیوست فهمید که با حق رای داشتن میتونه تو جریانات اجتماعی وارد بشه.

سکانس خاص فیلم استدلال های مردان امریکایی بود که میگفتن ما حق رای رو به زنان نمیدیم چون این توهین به روحیه ی لطیف اون هاست که وارد این مسائل بشن!

خب البته من نمیخوام برای شما فیلم تعریف کنم و نمیدونم هم اون مرد واقعا چی گفته و ایران چی دوبله کرده!

اما فقط به این فکر میکنم که تا حالا چند بار حرفایی مثل این رو برای منع کردن زن ها از شرکت تو مسائلی که دوست دارن شنیدم.

یه مسئله ای که من زیاد باهاش برخورد کردم حرف زدن درباره ظرافت و ریحانه بودن هست که معمولا توی بحثای مربوط به اشتغال زن ها در کار های خشن یا وقتی عکس های زن های ورزشکار(ورزشای سخت مثل نینجا) میره رو خبرگذاریا دربارش حرف میزنن و وامصیبتا سر میدن!

من هیچ حسی نسبت به اونا ندارم چون هیچ مردی از وجود یه مرد اشپز خجالت نمیکشه منم از وجود یه زن نظامی با قدرت بدنی بالا خجالت نمیکشم.

یا اینکه میگن اینکارا لطافت زن رو از بین میبره و این برای خانواده مضره.من که ندیدم مهربون بودن یه مرد صلابتشو از بین ببره پس انجام بعضی کارا هم لطافت یه زن و از بین نمیبره.

اما چیزی که ذهنمو درگیر خودش کرده اینه که این بحثا بیشتر از طرف جنس مخالف یعنی مرد ها مطرح میشه:/و از هرچیزی که خوششون نیاد میگن در شان یک زن نیست!

نتیجه گیری ساده اینه که انگار موجودی به نام زن هیچوقت نمیتونه خودش شان و موقعیتشو مشخص کنه.چون وقتی که اکثر توانایی هاش پنهان میشن و فقط تواناییش که منحصرا به دیگران سود میرسونه برجسته میشه.همیشه باید مشغول انجام خواسته های دیگران باشه و خودش رو فراموش کنه

من با افراط در فداکاری(که اونم از توانایی های خاص زنانه هست)مخالفم!


پ ن:گاهی فکر میکنم اگر کسی مثل امام خمینی رهبر این انقلاب نبود سرنوشت تاسف بار زن های ایرانی چی میشد!

باید حتما حرفای ناب امام رو درباره زنان خطاب به افراطیا تو وبلاگم بذارم:)


میم ....
۰۹خرداد

_تو نمیخوای برا این پسره بیچاره یه دختر _خوب پیدا کنی؟

_کدوم پسره؟ من پسر بیچاره نمیشناسم!

_پسر خالتو میگم!

_اهان اون.به نظرم که بیچاره نیست! این همه دختر ...

_کل شهر و رفتن خواستگاری نبود که نبود.

_به هر حال من از این کار خوشم نمیاد.

_کدوم کار؟

_واسطه گ ی برا ازدواج به نظرم این کار مخصوص علافاس!

_بی عدب میدونی چقدر ثواب داره!

_حس ثواب جمع کردن ندارم:\

_طفلی:(اون که کار داره خونه هم براش جور کردن نمیدونم چرا ردش میکنن!

_شاید چون کچله!

_حالا نیس که خودشون حورن!

_به س میگم یه سری موردای خوب پیدا کنه!

_به اون نگو اونا همه ... (نژاد متفاوت) هستن! خالت خوشش نمیاد

_پس مسئله اون جوون به جهنم...

_کسی دیگه رو سراغ نداری؟ 28 هم باشه خوبه:^

_نه پس انتظار دارین برا پسر 30 سالشون دختر 18 ساله معرفی کنم!

_به هر حال دختر باید از پسر کوچیک تر باشه!

_کی گفته؟

_عرف

_میترسین پسرتون خرش نتونه بره! (نتونه زور بگه)

_مسخره ی فمنیسم از نظر رشد عقلی گفتم!

_به هر حال تا وقتی پسرا خیال میکنن باید دختر کوچیک تر بگیرن همیشه یه گروه از دخترای نفله مجرد میمونن!

_نخیرم..

_دوباره برن خواستگاری مورد قبلی! یکم پافشاری کنن

_چقدر خودشونو باید کوجیک کنن اخه!


حوصله بحث نداشتم فقط حس یک انسان از عرف دور افتاده بهم دست داد:/

هر کسی دور افتد از عرف خویش

 هرگز نباید باز جوید وصل خویش

الان من از خودم خوشم اومدهB-)

راستی من که طرفدار تجرد و رهبانیت بودم:/چرا دلم برا اون بدبخت عذب سوخت!Ó.Ò

طفلک:||

میم ....