دنبال فراموشی میرم
گذشته رو همیشه زنده میدیدم،اونقدر که حال و اینده تبدیل به خیال رنگ پریده شدن.کتاب تاریخ دستم بود بر خلاف تصور همه من از تاریخ متنفرم ازارم میداد.تصورشون برای این بود که من تنها احمقی بودم تو کلاس که درس تاریخ رو حفظ میکردم.گفته بودم بدم میاد از گذشته چیزی بفهمم.ولی همیشه قسمت این بود تلخ ترین چیزا رو بدونم.نمیدونم، همیشه تلخ ترین چیزا تو حافظه ی من حک میشن.ناراحتیم از اینه اگر چیز ازاردهنده ای رو ببینم سال ها طول میکشه تا جزئیاتشو فراموش کنم همه حافظمو نعمت میدونن ولی ازش متنفرم...این نعمت بهم تپش قلب و لرزش دست و پا داد!
دردم اینه که نمیدونم کی قراره این ورودی جدید و به فراموشی بسپارم!
فکر میکردم فقط پسر های دنیای مجازی تنبل و بی عرضن ولی یادم افتاد که پسرای دنیای مجازی توی دنیای واقعی هم حضور دارن!
میگه:تو یه بچه ننه ای که سختی نکشیدی واسه همین میگی سربازی خوبه! چرا فقط زن ها حمایت میکنن؟
میگم:نمیخوام برات دلیل منطقی بتراشم.تنها دلیل حمایتم اینه که از دیدن زجر کشیدن جنس مخالفم لذت ببرم! همون طور که موقع بدبختی های ما شما بلبل زبونی میکنید و به به چه چه می کنید منم دوست دارم عذاب شما رو ببینم.این قانون طبیعته
میگه:یادت باشه که پدر و برادر داری
میگم:تو هم یادت باشه که مادر و خواهر داری! ولی این بحث بی نتیجس خدا رابطه دو جنسشو جوری خلق کردی هرچی بگی اخرش دهنت اسفالته....
به هر حال از سربازیت لذت ببر:)
میگه:امیدوارم موقع سربازی رفتن پسر خودتم همینا رو بگی.
میگم:تو نبودی که میخواستی بری مدافع حرم شی؟
میگه:چه ربطی داره!
میگم:بله مدافع حرم شدن خوبه چون حسابی خفن میشی ولی واسه دفاع از وطن باید کچل شی و نمیتونی خفن ظاهر شی!
اخر این نبرد بشریت رو سر به نیست میکنه:) که زیادم مهم نیست:|
تا بگه منم میگم!
این بار هزارمه که خواب میبینم یا سیل اومده یا اب داره من و میبره یا همینجوری الکی رو اب هستم!
مامانم میگه خوبه یعنی یه چیز خوب قراره برات بیاد:")
ولی من از خواب اب دیگه خسته شدم:(من شنا بلد نیستم ولی تو همه خواب هام بعد از افتادن تو اب میتونم شنا کنم!!
امیدوارم اون ییلی که تو خواب دیدم نیاد نابودم کنه:|
کاش تعبیرشو میدونستم:/
توی یه اب غریب هم نیست همین اب دز خودمونه!! که همش بالا میاد.
پ ن:میرم تو فاز دوم مبارزه با کنکورÒ.ó التماس دعا:)
یه عالمه سوژه دارم برا نوشتن:|
ولی میدونم اگه بنویسم حروم میشه:|
کی بشه راحت شم:(
دیروز یه کنکور ازمایشی دادم! امید وار شدم:))
_تو نمیخوای برا این پسره بیچاره یه دختر _خوب پیدا کنی؟
_کدوم پسره؟ من پسر بیچاره نمیشناسم!
_پسر خالتو میگم!
_اهان اون.به نظرم که بیچاره نیست! این همه دختر ...
_کل شهر و رفتن خواستگاری نبود که نبود.
_به هر حال من از این کار خوشم نمیاد.
_کدوم کار؟
_واسطه گ ی برا ازدواج به نظرم این کار مخصوص علافاس!
_بی عدب میدونی چقدر ثواب داره!
_حس ثواب جمع کردن ندارم:\
_طفلی:(اون که کار داره خونه هم براش جور کردن نمیدونم چرا ردش میکنن!
_شاید چون کچله!
_حالا نیس که خودشون حورن!
_به س میگم یه سری موردای خوب پیدا کنه!
_به اون نگو اونا همه ... (نژاد متفاوت) هستن! خالت خوشش نمیاد
_پس مسئله اون جوون به جهنم...
_کسی دیگه رو سراغ نداری؟ 28 هم باشه خوبه:^
_نه پس انتظار دارین برا پسر 30 سالشون دختر 18 ساله معرفی کنم!
_به هر حال دختر باید از پسر کوچیک تر باشه!
_کی گفته؟
_عرف
_میترسین پسرتون خرش نتونه بره! (نتونه زور بگه)
_مسخره ی فمنیسم از نظر رشد عقلی گفتم!
_به هر حال تا وقتی پسرا خیال میکنن باید دختر کوچیک تر بگیرن همیشه یه گروه از دخترای نفله مجرد میمونن!
_نخیرم..
_دوباره برن خواستگاری مورد قبلی! یکم پافشاری کنن
_چقدر خودشونو باید کوجیک کنن اخه!
حوصله بحث نداشتم فقط حس یک انسان از عرف دور افتاده بهم دست داد:/
هر کسی دور افتد از عرف خویش
هرگز نباید باز جوید وصل خویش
الان من از خودم خوشم اومدهB-)
راستی من که طرفدار تجرد و رهبانیت بودم:/چرا دلم برا اون بدبخت عذب سوخت!Ó.Ò
طفلک:||
هعییییی:(چند وقته تیکه کلامم شده این "حالم داره بهم میریزه"
اتوبوس دیر بیاد این و میگم
نمرم بد بشه این و میگم
تلوزیون خراب بشه اینو میگم
نمازم قضا میشه اینو میگم
خلاصه با این تیکه کلام حسابی اعصاب همه خورد شده
نمیدونم چرا روزگار این قدر به من ستم میکنه:(
شما راهی برای شاد بودن سراغ ندارید؟
وسط راه به خاطر اعتماد مسخرم به یه عده دیوانه همه چی به هیچ تبدیل شد!
وجدانا این زندگی لایق نفرین نیست:(
خدای من...:((
همه چیز برای رسیدن من مهیا بود...
هیچ دلیل عقلی و منطقی وجود نداشت...
ولی ایمان نداشتم که میرسم...
چقدر دور شدم...
تحمل این دوری از خواستم خیلی سخته:(
+التماس دعا